Tag Archives: Mohammad Fadaee

Letter of Mohammad Fadaee before execution

translated by Iran Human Rights

Mohammad writes: “I am a 21 year old young man, who was only 16 when entered prison. Like any other teenagers, still living my childhood dreams. Fear of university Entrance Exam had not entered my life yet. A sweet anxiety that I have envied since.”

The letter continues by describing his imprisonment. How when he voluntarily went to the police station to report a fight of which he was a witness and his attempt to break up the fight, but he was arrested instead.

He continues: “ times I had spent in Agaahi (which is an Intelligence prison), were the worse days of my life. I had

nightmares every ngiht. I was beaten and flogged repeatedly. Those times when they hanged me from the ceiling left me with no hope in living. Any time, any person passing by, would kick me, torture me, to the point that one night I said to them, enough is enough, write whatever you want, I’ll sign. Half an hour later, they put a paper in front of me. Without knowledge of what is in the letter, they forced me to finger print it (a term used as a signature), God is my witness, I did not know what I had signed. Later I found out that it was a confession to murder. Afterwards, my family hired two lawyers whom unfortunately turned out to be crooks”

“They asked me to write my will the night I was going to be hanged. I didn’t know what a “will” was. When they put the noose around my neck, I closed my eyes and asked my God for help. Just few seconds before hanging, it was halted, because they found out that my lawyers were fake. When I was coming down from the stairs, once again I saw hope and felt I am going back to the school again!”

Mohammad writes in another paragraph of his letter: “Once again, I’m awaiting death sentence, I’m no longer afraid of death. I have lived with it for years now. It’s been years that its nightmare has frightened me. It has been years since they have hanged my dreams before hanging me. There is not a day that goes by that I don’t tell my mother, this may be my last phone call, and there is not a day that my mother does not cry.”

“I still can not believe that I will be dead in a few days. I can’t believe that I have to go up the same steps for them to place the rope around my neck. Almighty God has been my only hope and companion, to whom I pray and talk with”.

In last paragraph, Mohammad asks all those concern, to take actions (for him and many other teenagers with similar fate).

He ends and signs his letter by “ with hope for life”

Mohammad Fadaei is one of the minor offenders who is scheduled to be executed on June 11

نگذاریم فردا این بچه‌ها اعدام شوند

صبح روز چهارشنبه ۲۲ خرداد، ۱۱ ژوئن ۲۰۰۸، قرار است ۱۱ نفر اعدام شوند. در میان این ۱۱ نفر، سه نفر نوجوان هستند که در سن زیر ۱۸ سالگی در حین دعوا و دفاع از خود باعث مرگ یک نفر دیگر شده‌اند.
بیایید نگذاریم این بچه‌ها اعدام شوند!
بیایید سکوت نکنیم!

بیایید اینبار صدای اعتراض خود را به گوش مقامات قوه قضائیه برسانیم.
بیایید در حمایت از زندگی سعید،‌ بهنود و محمد بیست ساله که اکنون در لحظه‌های پیش از اعدام در انفرادی و قرنطینه بسر می‌برند و در تلاش برای نجات جان آنها یک کاری بکنیم.
بیایید یک حرکت مدنی ساده را با هم آغاز کنیم: از مقامات مسئول قوه قضایی بطور صریح و مستقیم بخواهیم که این بچه‌ها را اعدام نکنند!
شماره تلفن مقامات مسئول قضایی در پایین این صفحه است. در این ۲۴ ساعت فرصت باقیمانده ما می‌توانیم با آنها تماس گرفته و از آنها بخواهیم که اجرای حکم اعدام را متوقف کنند. می‌توانیم از دوستان و آشنایان خود بخواهیم که تلفن کنند و از دیگران هم بخواهند که تماس بگیرند. اگر قوه قضائیه هزاران تلفن در روز سه شنبه دریافت کند،‌ شاید به خود آمده و دست کم اجرای حکم اعدام را در مورد این سه نوجوان متوقف کنند تا وکلای آنها بتوانند از طریق قانونی برای تجدید محاکمه یا دریافت رضایت خانواده های اولیای دم اقدام کنند.
بهنود شجاعی، سعید جزی و محمد فدایی سه نوجوان ۲۰ ساله هستند که هرسه آنها در سن ۱۶-۱۷ سالگی در حین دعوا مرتکب قتل شده‌اند. قوه قضائی این نوع قتل را «قتل عمد» می‌داند، و نه غیر عمد، و هر سه را راهی چوبه دار کرده است، بی اعتنا به تعهد بین‌المللی کشور ایران به کنوانسیون «حقوق کودک» که صدور حکم اعدام را برای جرایم دوران کودکی منع ساخته است.
بهنود را مجسم کنید که تنها در انفرادی نشسته و لحظه‌های آخر زندگی‌اش را می‌شمارد، و‌ سعید را، و محمد را. بیایید تنها کاری را که از دست ما برای آنان برمی‌آید انجام دهیم.
این سه نوجوان از روز دوشنبه در سلول‌های انفرادی پیش از اعدام در زندان رجایی شهر هستند. آنها روز سه شنبه راهی زندان اوین می‌شوند و در قرنطینه خواهند بود.
ساعت ۵ صبح روز چهارشنبه در حیاط زندان اوین اعدام خواهند شد.
دوستانی که در تهران هستند، می‌توانند ساعت ۴ صبح جلوی زندان اوین جمع شده و با روشن کردن شمع پشت در زندان مخالفت خود را با اعدام این نوجوانان نشان دهند.
و ما که در خارج کشور هستیم،‌ می‌توانیم تلاش کنیم صدای اعتراض خود را به مقامات مسئول قضایی برسانیم. بهنود شجاعی قرار بود چهارشنبه هفته دیگر اعدام شود،‌ اما اعدام وی یک هفته جلو افتاده شاید به این دلیل که مخالفت و اعتراض جهانی با اعدام وی گسترش نیابد. بیایید با اعتراض خود نشان دهیم که اعدام‌های سریع نقشی در کاهش مخالفت ما ندارد.
شماره تلفن آقای علیرضا جمشیدی،‌ سخنگوی قوه قضائیه
+98 912 159 5504
شماره تلفن آقای محمد شیرج، رييس حوزه نظارت قضايي ويزه
+98 21 664 05170
+98 21 664 05171
+98 21 664 05172
+98 21 664 07070
از همه کسانی که در این اقدام انساندوستانه شرکت می‌کنند،‌خواهش می کنم با فرستادن یک ایمیل به من خبر دهند که در این حرکت مدنی ساده ضد اعدام شرکت کرده‌اند تا همه ما بدانیم که گستره‌ای این حرکت به چه میزان است، و چه میزان گستردگی برای موفقیت حرکت ضروری است.

سالهاست که با مرگ زندگي کرده ام

محمد فدايي – زندان رجايي شهر کرج

به نام آزادي

جواني هستم بيست و يکساله ، هنگامي که پا به زندان گذاشتم 16 سال داشتم ، نوجواني بودم که به مانند همه نوجوانان ديگر هنوز از روياهاي کودکانه ام جدا نشده بودم ، هنوز کتابهاي مدرسه ام بود ، هنوز هراس و دلهره کنکور به سراغم نيامده بود ، دلهره شيريني که حسرتش به دلم ماند .
طي دعوايي بچه گانه به قصد ميانجيگري وارد شدم تا مبادا سر کسي بشکند يا بيني کسي خون بيايد اما نميدانم چگونه بود که جان انساني در آن غروب سياه که باعث غروب همه آرزوهايم شد گرفته شد . اما نه به همين سادگي ، از آن روز به بعد زمين و زمان دست به دست هم دادند تا مرا از کتابهايم جداکرده و به سوي چوبه دار ببرند ،
جوان ناکامي که نميدانم از کجا و به دست چه کسي زخمي شد به بيمارستاني برده شد که حتي امروز هم اتاق جراحي آن آمادگي پذيرش چنين زخمي را ندارد ، بيمارستاني که هنوز توانايي عمل بازقلب را ندارد . عمل بازقلب در چنين بيمارستاني انجام گرفت و منجر به مرگ جوان شد .
از روزي که پايم به آگاهي بازشد يا بهتر بگويم ، رفتم که بگويم من هم شاهد دعوا بوده ام روزگار من به گونه اي ديگر ورق خورد و هزاران در پشت سرم بسته شد. مدتي را که در آگاهي به سر برده ام از تلخ ترين روزهاي زندگي ام بود ،روزهاي تلخي که هر شب به مانند کابوسي به سراغم مي آيد . آنقدر شلاق و کتک خوردم ، آنقدر از سقف آويزانم کردند که ديگر اميدي به زنده ماندن نداشتم . هر که از راه ميرسيد من را ميزد ، همراه با سارق و قاتل شکنجه شدم تا يکي از آن شبها ي غيرقابل تحمل به ناچار گفتم هر چه بنويسيد و هرچه بگوئيد امضاء ميکنم ، نيم ساعت بعد کاغذي را جلويم گذاشتند . بدون آنکه بدانم درون آن چيست و چه چيزي نوشته شده بود مجبورم کردند آن را انگشت بزنم ، خدا را شاهد ميگيرم نه کلمه اي نوشتم و نه ميدانم در آن کاغذ چه نوشته شده بود. روز بازپرسي نيز گفتند که من به قتل اعتراف کرده ام ، تا من و خانواده ام به خود آمديم سايه مرگ بر زندگي ام سنگيني کرد . خانواده ام دو وکيل براي من انتخاب کردند که متاسفانه بعداً مشخص شد که هر دو قلابي بوده اند ، يعني کساني در دادگاه از من دفاع کردند که اصلاً وکيل نبودند .
پايم به زندان باز شد ، آنهم زنداني که جرم و جنايت از در و ديوار آن ميباريد ، تا به خودم آمدم ديدم نوجواني هستم در ميان دهها مجرم انسان نما . براي حفظ خودم و براي اينکه آرزوهايم قبل از خودم نميرند سالها با در و ديوار و مجرم و زندانبان جنگيدم تا اينکه فريادم به جايي نرسيد ، شبي من را پاي چوبه دار بردند ، هنگامي که قرار شد وصيتنامه ام را بنويسم باور کنيد نميدانستم چه بنويسم . آخر نميدانستم مرگ چيست ، براي من زندگي در همان سن شانزده سالگي ، در همان سني که بايد هنوز سرکتابهايم خوابم ميبرد متوقف شده بود . طناب را به گردنم انداختند ، براي چند لحظه چشمهايم را بستم و خدا را با همه وجود به ياري طلبيدم ، تنها چند ثانيه قبل از اينکه زيرپايم را خالي کنند چون معلوم شده بود هر دو وکيلم کلاهبردار بودند و در روز اجراي حکم حضور نداشتند به کمک وکيلي ديگر موضوع روشن ميشود و در آخرين لحظه اجراي حکم متوقف شد . از پله ها که پائين مي آمدم دوباره کلاس و مدرسه جلوي چشمانم زنده شد ، دوباره احساس کردم که به سوي مدرسه ميروم ، دوباره شوق مدرسه و کتاب و دفتر در دلم زنده شد .
اکنون بارديگر در انتظار اجراي حکم هستم ، ديگر از مرگ نمي ترسم ، سالهاست که با آن زندگي کرده ام ، سالهاست که کابوس آن آزارم ميدهد ، سالهاست که قبل از خودم روياهايم را دار زدند ، روزي نيست که به مادرم نگويم شايد اين آخرين تلفنم باشد و روزي نيست که شاهد گريه مادرم نباشم . کم نيستند کساني مانند من که زندگي برايشان در همان سن شانزده سالگي متوقف شده است ، کم نيستند کساني که به هر دليلي امروز و در حالي که هنوز طعم شيرين زندگي را نچشيده اند بايد هر شب منتظر باشند که شايد امشب آخرين شب زندگي اشان باشد ، امروز که اين نامه را برايتان مينويسم هنوز نمي توانم باور کنم که من از مدرسه و دوستانم براي هميشه جدا شده ام ، هنوز نميتوانم باور کنم که من بزرگ شده ام و ديگر نوجواني و کودکي ام به پايان رسيده است ، هنوز نميتوانم باور کنم که تا چند روز ديگر بايد بميرم. هنوز نميتوانم باور کنم که دوباره بايد از همان پله ها بالا بروم و طناب به گردنم بياندازم ، من به اميد زندگي و به اميد آينده توانسته ام خودم را در زندان از هر گونه خطا و خلفي حفظ کنم ، راه دورم نمازخانه و تنها مونسم خداي بزرگ بود که هر روز با او به راز و نياز مينشينم .
امروز من به نام خودم و نام تمامي نوجواناني که تعدادمان هم کم نيست سوگند ميدهم تمام کساني را که روياهايشان را در کودکي به چشم ديده اند . از طرف خانواده همه مان تقاضاي رسيدگي به وضعيت مان را دارم ، شرايطي را فراهم آوريد تا پرونده ما و امثال ما در فضايي عادلانه و به دور از خشونت و به دور از شرايط و بخشنامه هاي دست و پا گير و خشکي که شرايط زندگي ما و وضعيت زندانها را ناديده ميگيرد بررسي شود.

به اميد زندگي
محمد فدايي – متولد 1366
زندان رجايي شهر کرج

به من فرصت زندگي بدهيد

روزنامه اعتماد
 محمد فدايي پسري که از 17 سالگي به اتهام قتل عمد در زندان به سر مي برد و به خاطر قلابي بودن وکلاي مدافعش در جلسه محاکمه امکان دفاع از خودش را از دست داد، روز گذشته در حالي که نامش در فهرست اعداميان گنجانده شده بود خواستار دريافت فرصت براي برگزاري مجدد جلسه محاکمه شد.

محمد متهم است روز اول ارديبهشت ماه سال 83 در جريان يک نزاع دسته جمعي مقابل يک باشگاه بيليارد جواني 21 ساله به نام سعيد را با ضرب چاقو به قتل رسانده بود. او ديروز طي گفت وگويي تلفني در حالي که صدايش به شدت مي لرزيد درباره وقايع روز حادثه به خبرنگار ما گفت؛ «من هنگام درگيري اصلاً از ماجرا و علت دعوا خبر نداشتم همين که از باشگاه بيليارد بيرون آمد، ديدم عده يي با هم گلاويز شده اند. از آن جمع فقط «الف» را که از دوستانم بود، مي شناختم. جلو رفتم تا او را از غائله بيرون بکشم و ميانجيگري کنم اما يکدفعه مقتول با چوب به من حمله کرد. من به حالت نيم خيز نشستم و دست چپم را سپر کردم تا ضربات به سرم نخورد. من ضربه يي به سعيد نزدم و فقط وقتي او کاپشن خودش را درآورد متوجه شدم خونريزي دارد. در اين لحظه «الف» با فرياد از ما خواست فرار کنيم. يک روز بعد در حالي که اصلاً نمي دانستم سعيد مرده است و از اينکه او چطور مجروح شده نيز بي اطلاع بودم، تصميم گرفتم براي طرح شکايت به کلانتري بروم. من در اين دعوا صدمه ديده بودم و به همين دليل نيز قصد داشتم شکايت کنم اما همين که در کلانتري خودم را معرفي کردم اولياي دم مقتول مرا احاطه کردند و سپس دستگير شدم. تازه آن زمان بود که فهميدم سعيد جان باخته است.»محمد درباره نحوه رسيدگي به پرونده اش نيز توضيح داد؛«من ابتدا به قتل اعتراف نکردم چون اصلاً از موضوع خبر نداشتم اما «الف» عليه من شهادت داد و مرا قاتل خواند. سپس به خاطر فشارهايي که در اداره آگاهي تحمل مي کردم، توضيحاتي دادم اما هيچ کدام از حرف هايم به معني پذيرفتن اتهام قتل نبود. از طرفي هيچ شاهدي نديده که من سعيد را با چاقو زده باشم. به هر حال پرونده به دادگاه رفت و پدرم برايم دو وکيل گرفت. آن دو وکيل هيچ دفاعي از من نکردند و به همين خاطر هم به قصاص محکوم شدم و بعداً معلوم شد وکلاي مدافعم قلابي بوده اند.» محمد که تاکنون دو بار نامش در فهرست مرگ قرار گرفته است در اين باره گفت؛ «روز 29 فروردين ماه سال گذشته اولين بار مرا پاي چوبه دار بردند. وحشت سراسر وجودم را گرفته بود. تمام بدنم مي لرزيد. اصلاً آن احساس قابل توصيف نيست. نمي دانم بايد چطور آن را توضيح دهم. آن روز با افشاي قلابي بودن وکلايم حکم متوقف شد و مرا به زندان بازگرداندند. دوباره فرصت زندگي پيدا کرده بودم اما هنوز وحشت داشتم تا اينکه روز 4 ارديبهشت ماه امسال باز هم اسمم در فهرست اعداميان قرار گرفت و دوباره همان ترس به جانم افتاد. هرچند پس از توقف حکم اعدام در مرحله اول درخواست اعاده دادرسي داده بودم اما اين درخواست مورد موافقت قرار نگرفته و قرار شده بود مرا دوباره پاي چوبه دار ببرند اما باز هم نام من از ليست خارج شد. من واقعاً در اين قتل بي گناه هستم و اگر در دادگاه فرصت دفاع داشتم اين موضوع را ثابت مي کردم. داشتن وکيل حق مسلم و قانوني من است و من از رئيس قوه قضائيه درخواست دارم حکم قصاص مرا متوقف کند تا من بتوانم در دادگاه و با برخورداري از حق دفاع محاکمه شوم.» بنابر اين گزارش در حال حاضر نام محمد فدايي همچنان در فهرست اعداميان قرار دارد و اين در حالي است که مجتمع قضايي بعثت طي حکمي يکي از وکلاي قلابي محمد را به جرم جعل عنوان و کلاهبرداري گناهکار شناخته و او را به پرداخت جرايم نقدي محکوم کرده است

European Union condemns upcoming child executions in Iran

04.06.2008

 

EU Presidency statement on the imminent execution of juvenile offenders in Iran

 

The Presidency of the EU expresses its deep concern on news of the imminent execution of Mr Mohammad Fadaei who was convicted and sentenced to death for a crime committed when he was a minor. Mr Fadaei is scheduled to be executed on 11 June 2008. Two other juvenile offenders, Mr Behnood Shojaee and Mr Saeed Jazee, who were also convicted of crimes which took place when they were minors, have also been scheduled for execution on 11 June and 25 June 2008 respectively.
The Presidency notes that these juvenile death sentences are in direct contravention of the Islamic Republic of Iran’s international obligations and commitments, specifically as set out in the International Covenant on Civil and Political Rights and the Convention on the Rights of the Child, both clearly prohibiting the execution of minors or people who have been convicted of crimes committed when they were minors. These international legal obligations have been freely entered into by the Islamic Republic of Iran and must be fully respected by the Iranian authorities.
The Presidency calls on the Islamic Republic of Iran to comply with international law and to immediately halt the executions of Mr Mohammad Fadaei, Mr Behnood Shojaee, Mr Saeed Jazee and all other juvenile offenders on death row, taking in consideration alternative sentences for juvenile offenders and respect for international norms and standards that provide safeguards guaranteeing the protection of the rights of those facing the death penalty.
The European Union has previously raised its concerns with the Iranian authorities concerning the use of juvenile death penalty and has specifically raised the cases of Mr Behnood Shojaee and Mr Saeed Jazee also in this regard.

سه محکوم به قصاص در فهرست مرگ

سه پسر نوجوان که در سنين زير 18 سال مرتکب قتل شده بودند در ليست اعداميان اجراي احکام دادسراي جنايي تهران قرار گرفتند.به گزارش خبرنگار ما نام بهنود شجاعي، سعيد جزي و محمد فدايي که هر سه در نزاع دسته جمعي و زماني که زير 18 سال سن داشتند مرتکب قتل و در محاکمه هايي جداگانه به قصاص محکوم شده بودند اکنون در فهرست اعداميان چهارشنبه آخر ماه و پنج تيرماه قرار گرفته اند.

بهنود شجاعي

بهنود اولين فردي است که قرار است روز 22 خردادماه در محوطه زندان اوين اعدام شود. وي که حالا 20ساله است، زماني که 17 سال بيشتر نداشت در يک نزاع خياباني در ونک پارک تهران جواني به نام احسان را به قتل رساند. بهنود که در شعبه 74 دادگاه کيفري استان تهران محاکمه شد در جلسه محاکمه اش گفت؛ من و احسان هيچ کدام عامل اصلي درگيري نبوديم و در واقع دوست من و دوست احسان بودند که با هم درگير شدند. هر کدام از ما به حمايت از دوست مان و در واقع براي پايان دادن به درگيري وارد مهلکه شديم، در آن ميان همه داشتند همديگر را مي زدند، احسان به طرف من حمله کرد و من هم براي اينکه ضربه يي نخورم چاقو را براي دفاع از خودم بيرون آوردم و در کشمکش بين من و احسان چاقو به وي برخورد کرد.به رغم دفاعيات بهنود پسر نوجوان به قصاص محکوم و مراحل قانوني اجراي حکم نيز طي شد تا اينکه يک ماه قبل نام بهنود در ليست اعداميان قرار گرفت. با وجود تلاش هاي انجام گرفته اولياي دم مقتول حاضر نشدند رضايت دهند و عنوان کردند به هيچ وجه از خون پسرشان نمي گذرند. بهنود که روزهاي سختي را در زندان مي گذراند، نامه يي خطاب به مادر احسان نوشت و از او طلب بخشش کرد. در اين نامه بهنود اشاره کرد مادر ندارد و مهر مادري را از مادر احسان طلب مي کند. با اين حال پدر و مادر احسان حاضر نشدند اعلام رضايت کنند تا اينکه با دستور آيت الله هاشمي شاهرودي اجراي حکم قصاص بهنود متوقف شد، با اين وجود باز هم تلاش هاي فردي و گروهي و برگزاري جلسات صلح و سازش در دايره اجراي احکام دادسراي جنايي تهران به نتيجه نرسيد و اولياي دم اعلام کردند حاضر نيستند از قصاص بگذرند.با گذشت يک ماه از توقف اجراي حکم بهنود، دادسراي جنايي تهران يک بار ديگر پرونده اين جوان را روي ميز قرار داد تا نام اين پسر به ليست اعداميان چهارشنبه آخر ماه اضافه شود.

محمد فدايي

دومين پسر نوجواني که در ليست اعداميان قرار دارد محمد فدايي است. وي متهم است در مقابل باشگاه بيلياردي در رباط کريم در جريان يک نزاع دسته جمعي جواني 21ساله به نام سعيد را به قتل رسانده است. محمد در جلسه محاکمه اش اعلام کرد حين کشمکش سعيد ضرباتي را با چماق به سر او کوبيد و وي در يک حالت دفاعي و براي دفاع از خودش چاقو را بيرون آورد که در پي هجوم عاملان نزاع سعيد روي چاقوي او افتاد و جان باخت. محمد نيز به اعدام محکوم شد و پس از اينکه سن وي به بالاي 18 سال رسيد، سال گذشته در ليست اعداميان قرار گرفت اما در آخرين لحظات مشخص شد دو وکيل محمد قلابي بوده اند و از آنجايي که محاکمه محمد به لحاظ شکلي خلاف نص صريح قانون بود نام وي از فهرست مرگ بيرون آمد. در حالي که حقوقدانان معتقد هستند با توجه به قوانين جاري محمد بايد يک بار ديگر و با داشتن حق وکيل محاکمه شود، نام وي نيز در ليست اعداميان چهارشنبه قرار داده شد.

سعيد جزي

سعيد جزي نيز سومين نوجوان اعدامي است که جواني به نام مرتضي را در سن 17سالگي کشته است. سعيد در سال 82 در دعوا با کارگر يک اغذيه فروشي او را به قتل رساند. سعيد در شعبه 1183 دادگاه عمومي محاکمه و به قصاص محکوم و مراحل قانوني پرونده وي نيز طي شد و اکنون نام وي در ليست اعداميان پنج تيرماه جاري قرار داده شده است.خانواده اين سه پسر نوجوان که لحظات سختي را مي گذرانند پس از اطلاع از زمان اعدام فرزندان شان از رئيس قوه قضائيه خواستند از اختيارات خود استفاده کند و براي جلب رضايت اولياي دم به آنها مهلتي دوباره بدهد.

URGENT: Mohammad Fada’i facing imminent execution

AMNESTY INTERNATIONAL
PUBLIC         – AI Index: MDE 13/074/2008                  

30 May 2008
UA 146/08 – Imminent execution/ legal concern        
IRAN        Mohammad Feda’i (m) aged 21, juvenile offender

Mohammad Feda’i is facing imminent execution for a murder committed when he was 17 years old. He was convicted after an unfair trial. Iran is a state party to international treaties including the Convention on the Rights of the Child (CRC), which expressly prohibit the execution of those below the age of 18 at the time of the commission of the offence. According to news reports, he is scheduled to be executed on or around 11 June.

On 21 April 2004, Mohammad Feda’i attended a snooker club with his friends in Robat Karim, a town near the city of Karaj, in Tehran province, when one of his friends was involved in a fight with a group of about 17 young men. According to his testimony, Mohammad Feda’i tried to break up the fight, but a boy named Said started to hit him with a piece of wood. Mohammad Feda’i, who was holding a knife handed to him by one of his friends, then, according to his account, fell over. As Said was about to hit him again, he fatally stabbed Said once in self defence. Said was transferred to hospital, where died three hours later.

The case went before Branch 71 of the Tehran Criminal Court and Mohammad Feda’i was sentenced to qesas (retribution) for the murder of Said on 12 March 2005. Although the five sentencing judges in his case found Mohammad Feda’i guilty, they also acknowledged in their written verdict that the stabbing was an act of self-defence and that he had not been adequately represented at his trial, as his first legal representative was not an accredited lawyer, and two lawyers hired later had only submitted one written defence statement to the court during his trial. Nevertheless, the death sentence against Mohammad Feda’i was upheld by Branch 27 of the Supreme Court, and has been approved by the Head of the Judiciary.

Mohammad Feda’i had been due to be executed on 18 April 2007. However, the execution was stayed on the basis of the inadequate legal representation during his trial. A subsequent request to the Attorney General for a retrial was rejected, and a new execution date was set.

BACKGROUND INFORMATION
As a state party to both the CRC and the International Covenant on Civil and Political Rights (ICCPR), Iran has undertaken not to execute juvenile offenders: those convicted of crimes committed when they were under the age of 18. However, since 1990 Iran has executed at least 28 juvenile offenders, six of them in 2007. At least 85 juvenile offenders are now on death row in Iran. This number may be even higher as at least a further 15 people are believed to have been sentenced to death. For more information about executions of juvenile offenders in Iran, please see: Iran: The last executioner of children (MDE 13/059/2007, June 2007), http://web.amnesty.org/library/index/engmde130592007.

Amnesty International opposes the death penalty in all cases, and supports the global trend away from the use of the death penalty, powerfully expressed in the UN General Assembly’s resolution calling for a worldwide moratorium on executions on 18 December 2007.

RECOMMENDED ACTION: Please send appeals to arrive as quickly as possible, in Persian, English or your own language:
– calling on the authorities to commute the death sentence passed on Mohammad Feda’i, who is at imminent risk of execution for a crime committed when he was under the age of 18;
– noting that he had inadequate legal representation at his trial, meaning that proceedings did not meet international fair trial standards;
– urging the Iranian authorities to review Mohammad Feda’i’s case;
– reminding them that Iran is a state party to both the International Covenant on Civil and Political Rights (ICCPR) and the Convention on the Rights of the Child (CRC), which prohibits the use of the death penalty against those under the age of 18 at the time of offence, and that the execution of Mohammad Feda’i would therefore be a violation of international law.
 
APPEALS TO:
Leader of the Islamic Republic
His Excellency Ayatollah Sayed ‘Ali Khamenei
The Office of the Supreme Leader
Islamic Republic Street – Shahid Keshvar Doust Street
Tehran, Islamic Republic of Iran
Email:                 info@leader.ir
Salutation:         Your Excellency

Head of the Judiciary
Ayatollah Mahmoud Hashemi Shahroudi
Howzeh Riyasat-e Qoveh Qazaiyeh / Office of the Head of the Judiciary
Pasteur St., Vali Asr Ave., south of Serah-e Jomhouri, Tehran 1316814737, Islamic Republic of Iran
Email:                 info@dadgostary-tehran.ir (In the subject line write: FAO Ayatollah Shahroudi)
Salutation:         Your Excellency

COPIES TO:
President
His Excellency Mahmoud Ahmadinejad
The Presidency, Palestine Avenue, Azerbaijan Intersection, Tehran, Islamic Republic of Iran
Email:                 dr-ahmadinejad@president.ir OR via website: www.president.ir/email

and to diplomatic representatives of Iran accredited to your country.

PLEASE SEND APPEALS IMMEDIATELY.

دو مدرک ابهام آميز در پرونده محمد فدايي

محمد همچنان در انتظار صدور دستور توقف اجراي حکم قصاص است

 در حالي که متهم پرونده قتل مقابل باشگاه بيليارد زير تيغ مرگ قرار دارد، دو مدرک ضميمه پرونده شده که مي تواند به اثبات بي گناهي وي در خصوص اتهام قتل عمدي بينجامد.

متهم اين پرونده که محمد فدايي نام دارد روز اول ارديبهشت ماه سال 83 در سن 17 سالگي هنگامي که قصد داشت نقش ميانجيگر يک نزاع دسته جمعي را در مقابل باشگاه بيلياردي در رباط کريم ايفا کند، از سوي يکي از طرفين دعوا مورد اصابت ضربات چوب قرار گرفت و در همان هنگام چاقويي را به طرف اين جوان 21 ساله به نام سعيد گرفت و ضربه يي به او زد.

هر چند محمد پس از مرگ سعيد اعلام کرد در دفاع از خود دست به چنين کاري زده است، اما نتوانست اين ادعاي خود را در دادگاه ثابت کند چرا که وکلاي مدافع او قلابي، کلاهبردار و ناآشنا به موازين حقوقي بودند. از سويي ديگر در حالي که پزشکي قانوني نظر داده بود دو ضربه به مقتول وارد شده است، محمد در تمام مراحل دادرسي فقط وارد کردن يک ضربه را پذيرفت که باز هم محروم بودن او از حق وکيل سبب شد وي نتواند بر اين ادعاي خود پافشاري کند. پس از آنکه محمد به قصاص محکوم شد و حتي يک بار پاي چوبه دار رفت، ماجراي قلابي بودن وکلاي او مطرح و اجراي حکم وي متوقف شد با اين وجود اخيراً مقامات آگاه خبر داده اند نام اين جوان بار ديگر و بدون محاکمه مجدد در فهرست مرگ قرار گرفته است.

مدارک پزشکي

شمارش معکوس براي پسر جوان در حالي آغاز شده است که وجود دو مدرک در پرونده مي تواند وي را از اتهام قتل عمدي دور کند. مطابق گزارش اعلام شده درباره قتل سعيد، اين جوان پس از مجروح شدن در محل درگيري به يک مرکز درماني که به عنوان زايشگاه فعاليت مي کرد انتقال يافت و در آنجا پزشکي عمومي سعيد را جراحي کرد و اين جوان سه ساعت بعد از انتقال به بيمارستان جان باخت. اکنون اين ابهام وجود دارد که اگر ضربه وارده به مقتول کشنده بود وي بايد در همان لحظات اوليه فوت مي شد، حال آنکه مرگ او پس از سه ساعت مي تواند ناشي از کمبود امکانات مرکز درماني و قصور پزشکي باشد. البته اين ابهام باز هم به خاطر نبود وکيل مدافع در پرونده مورد بررسي قرار نگرفته و پزشکي قانوني احتمال وجود قصور پزشکي را مورد بررسي قرار نداده است. از سويي مطابق گواهي پزشکي قانوني علاوه بر يک شکاف يک تا سه سانتي متري که در پيکر مقتول مشاهده شده دو جرح ديگر روي جنازه وجود داشته که در بيمارستان و هنگام انجام عمل احيا به وجود آمده است، حال آنکه در همين گواهي هيچ اشاره يي به اين موضوع که علت تامه فوت سعيد کدام يک از جراحات است نشده است. بررسي اين ابهامات مي تواند محمد را از چوبه دار نجات دهد چرا که مطابق قانون حتي اگر يک درصد از مرگ مقتول ناشي از قصور پزشکي يا عامل ديگري باشد، اتهام قتل عمدي از بين خواهد رفت و متهم نبايد به قصاص محکوم شود.

يک شاهد

در همين حال يک شاهد نيز ادعا کرده محمد عامل اصلي قتل نيست. مطابق گزارش ثبت شده در پرونده، نزاع در مقابل باشگاه بيليارد در دو مرحله به وقوع پيوست؛ دعواي اول که به خاطر مسخره کردن يکي از عاملان نزاع توسط طرف رخ داد با ميانجيگري خاتمه يافت، اما دقايقي بعد دوباره طرفين درگيري به جدال با يکديگر پرداختند.

اين شاهد در اظهارات خود گفت؛ يکي از دوستانم به نام «الف» در دعوا شرکت داشت. او مدتي را در زندان بود و پس از آنکه آزاد شد از وي خواستم برايم ماجراي آن درگيري را تعريف کند. ابتدا از اين کار خودداري کرد ولي با اصرار زياد من تعريف کرد هنگام دعوا در حالي که کارد دسته چوبي در دست داشت فردي از پشت به او ضربه زد و وقتي وي برگشت تا ببيند چه کسي ضربه را وارد کرده، چاقويش به سعيد اصابت کرد.

وي ادامه داد؛ «الف» به من گفت از ترس اينکه نتواند ثابت کند چاقو به صورت اتفاقي به سعيد برخورد کرده، موضوع را از همان ابتدا پنهان کرده است.

هر چند اين شاهد محمد را عامل قتل نمي داند اما وي به جلسه محاکمه احضار نشد و اظهارات خود را مطرح نکرد. حال آنکه بازجويي از جوان مي تواند گره ديگري از پرونده را باز کند.

بنابر اين گزارش تلاش هاي محمد و خانواده اش براي توقف اجراي حکم قصاص همچنان ادامه دارد و آنان با پافشاري بر اين نکته که متهم در مراحل دادرسي خلاف نص صريح قانون وکيل مدافع نداشته است خواستار برگزاري مجدد محاکمه هستند.

وکلاي قلابي، متهم 17ساله را پاي چوبه دار کشاندند

روزنامه اعتماد

جوان متهم به قتلي که به خاطر حضور دو وکيل قلابي در جلسه محاکمه اش از حق دفاع قانوني محروم شده بود براي دومين بار در آستانه اجراي حکم قصاص قرار گرفت. اين جوان که محمد فدايي نام دارد در آخرين چهارشنبه فروردين ماه سال گذشته پاي چوبه دار رفت تا به جرم قتل قصاص شود اما در واپسين لحظات با مشخص شدن اينکه وکلاي مدافع او قلابي و کلاهبردار بوده اند اجراي حکم متوقف شد. به رغم اين موضوع تلاش محمد براي اعاده دادرسي بي نتيجه ماند و اکنون به پدر او اعلام کرده اند قرار است حکم وي تا دو هفته ديگر اجرا شود. محمد روز اول ارديبهشت ماه سال 83 در 17سالگي در جريان يک نزاع مرتکب قتل شد و هرچند خود به اين جرم اعتراف کرد اما با بيان جزئيات حادثه بر اين موضوع اصرار ورزيد که در دفاع از خودش فقط يک ضربه به مقتول 21ساله به نام سعيد وارد کرده حال آنکه پزشکي قانوني در نظريه يي خاطرنشان کرد آثار دو بريدگي در سينه متوفي مشاهده شده است. پسر جوان در تحقيقات مقدماتي به تشريح ماوقع پرداخت و نحوه وقوع نزاع مرگبار را اين گونه شرح داد؛ من به همراه دوستانم به يک باشگاه بيليارد در رباط کريم رفته بوديم که در آنجا دوستان من با گروه ديگري درگير شدند و نزاع با 17 شرکت کننده آغاز شد. من طرف مقابل دعوا را اصلاً نمي شناختم و با قصد وساطت و ميانجيگري وارد مهلکه شدم اما در اين کشمکش سعيد با چوب به جانم افتاد و مرا مورد هجوم قرار داد. من آن زمان چاقويي در دست داشتم که لحظاتي قبل يکي از دوستانم آن را به من داده بود تا به فرد ديگري تحويل بدهم. در حالي که جانم در خطر بود روي زمين افتادم و پس از آن سعيد به زمين پرت شد که چاقو ناخواسته در سينه اش فرو رفت. در حالي که اين پرونده در دادسراي رباط کريم در جريان رسيدگي بود، پدر محمد براي دفاع بهتر از فرزندش نخستين وکيل را که براي او استخدام کرده بود، عزل کرد و دفاع از محمد را به دو وکيل ديگر به نام هاي رضا و نادر سپرد و مبلغ چهار ميليون تومان نيز بابت حق الوکاله به آن دو پرداخت کرد. سرانجام با صدور قرار مجرميت و کيفرخواست جلسه محاکمه محمد در شعبه 71 دادگاه کيفري استان تهران برگزار شد و اولياي دم سعيد براي متهم جوان درخواست قصاص کردند. در اين جلسه دو وکيل متهم بدون صحبت در جلسه علني لايحه يي را به عنوان دفاعيه به دادگاه ارائه دادند ولي اين دفاعيه کارساز نبود و قضات دادگاه وي را به قصاص محکوم کردند. هرچند به تشخيص پنج قاضي رسيدگي کننده، محمد گناهکار بود اما آنان در راي خود اين موضوع را که متهم هنگام قتل در مقام دفاع قرار داشته است به صورت تلويحي تاييد کردند. در صفحه دوم اين حکم که در تاريخ 22 اسفندماه سال 83 صادر شده، آمده است؛ «ابتدا متهم به قتل به وسيله شخص مقتول مورد اصابت جسمي سخت قرار مي گيرد که از خود دفاع غمي کندف و هنگامي که آن شخص قصد زدن ضربه دوم را داشته او چاقويي را که در کمرش جاسازي کرده بود با دست راست در آورده و يک ضربه به سينه مقتول مي زند و بلافاصله صحنه درگيري را ترک مي نمايد.» پس از صدور حکم قصاص پرونده محمد به ديوان عالي کشور ارجاع شد و قضات شعبه 27 رسيدگي دوباره به آن را آغاز کردند. در اين کش و قوس پدر محمد که به وکلاي مدافع فرزندش مشکوک شده بود با انجام تحقيقات متوجه شد آن دو که داماد و پدرزن هستند اصلاً تحصيلات حقوقي ندارند و جعل عنوان کرده اند. پس از افشاي اين موضوع پدر محمد تلاش تازه يي را براي نجات فرزندش به کار مي گيرد ولي راي صادره در ديوان تاييد و نوبت اجراي آن مشخص شد. سحرگاه آخرين چهارشنبه فروردين ماه سال گذشته محمد براي اجراي حکم پاي چوبه دار رفت ولي اجراي حکم او لغو شد. استناد قضات اجراي احکام براي به دار نياويختن محمد اين بود که طبق قانون تمامي متهماني که به مرگ محکوم مي شوند بايد در جلسه محاکمه، وکيل مدافع داشته و از حق دفاع برخوردار باشند حال آنکه اين پسر از چنين حق مسلم و طبيعي محروم بوده است. پس از تعويق حکم، محمد طي نامه يي خطاب به دادستاني کل کشور درخواست اعاده دادرسي کرد ولي اين تقاضاي او مورد پذيرش قرار نگرفت و پرونده بار ديگر در اجراي احکام به جريان افتاد. پدر محمد در اين باره به خبرنگار ما گفت؛ چند نکته در پرونده پسرم وجود دارد؛ نخست آنکه او از حق طبيعي داشتن وکيل محروم بوده، دوم آنکه در اعترافاتش فقط وارد کردن يک ضربه به سعيد را پذيرفته و سوم آنکه هنگام حادثه از خودش دفاع مشروع کرده است اما از آنجا که وکيل آشنا به موازين حقوقي در جلسه محاکمه محمد حضور نداشت، وي نتوانست از خودش دفاع و موضوع دفاع مشروع را ثابت کند. حضور وکيل در دادگاه ممکن بود به تبرئه پسرم بينجامد به همين خاطر درخواست توقف دوباره اجراي حکم و اعاده دادرسي را دارم. بنا بر اين گزارش هنوز مقامات رسمي نسبت به درخواست محمد براي توقف اجراي حکم نظري نداده اند.