Tag Archives: Media
Saeed Jazee speaks out
Saeed Jazee, the Iranian juvenile who was released from prison after he was pardoned by the victims family, was interviewed by US sponsered Radio Farda . Saeed was sentenced to death by Iranian Judiciary 5 years ago at the age of 16. Saeed is a sculpturer. His arist sensitivity clearly shows through his words. Here are some of the excerpts of the interview:
Until recently you didn’t know you would be freed, how did you pass those moments?
– It was very difficult. Only being away from family is hard enough, not to mention that abuses by the prison guards.
How afraid were you of the death penalty?
– Life is dear to everyone. We were all afraid of the (execution) verdict. There are so many facing the execution pole and their only prayer to God is another chance.
you were freed after how long?
– 5 years and 3 months.
How did you feel after saw the outside world?
– I feel like I have risen from death. Think of only seeing walls and doors for 5 years, no flowers, no trees…. Not even 5 years, imagine how difficult it would be for only 6 months and then suddenly being faced with a whole new scene (outside).
Where was the first place you went to after freedom?
-Best and most comfortable place is home. In prison every night before sleep I thought of my home and I was thinking of things I did there and the place I slept.
Where are you planning to go tomorrow?
-I am intending to stay home for one week, until I rid myself of the prison odor and smell like home.
Prison has a special odor?
-Yes, it has a bad odor. I hope its smell never reaches anyone’s body.
Would you like to continue school and go to university?
– No I am beyond studying.
But you are now only 21 years old.
– In prison things happen that a 21 year older than 50. They pressure you so much that if I say that in the past 5 years I have aged 40 years, I have not lied.
What kinds of pressures?
– For 5 years I saw my family behind glasses. When you see your loved ones through glass you become complexed.
What do you mean by complexed?
– I mean they put you in such pressures that you would want to hit yourself or commit suicide.
Do you know that according to international laws, execution of those who have committed a crime before the age of 18 is forbidden but it is happening in Iran ?
– While in prison they executed my cellmate of 2 years, he was as young as I was. He was such a child that you would feel pity for him, but they so easily put the noose around his neck and pulled the chair from under him.
Did you observe it?
– No I didn’t see it. They often mentally tortured us. For example in the juvenile ward they would announce that they would execute one of us the next day, but they wouldn’t say whom and all those youth with death sentence would start trembling. That is what happened to that kid.They announced they were going to hang one of us. Before the Morning Prayer they told him that he had a court hearing, but they didn’t tell him that they had his execution order. At security they chained his hands and feet and took him to the solitary….
Source: Radio Farda. Translations: Stop Child Executions
گفت و گوي راديو فردا با سعيد جزی
محمد ضرغامی– رادیو فردا
گفت و گوی محمد ضرغامی با سعید جزی، نوجوان نجات یافته از اعدام
|
آدم را زجر می دادند، مثلا می گفتند سالن جوانان، فردا يک نفر را اعدام می کنند ولی نمی گفتند چه کسی است و تمام قتلی ها بدنشان به لرزه در می آمد. جريان آن جوان هم همين طور شد و گفتند قرار است يک نفر را اعدام کنند. نزديک اذان صبح او را صدا کردند که دادگاه دارد، ولی نگفتند اجرای حکم دارد. کنار نگهبانی دستبند و پابند به او زدند و به انفرادی بردند
در بزرگ خاکستری زندان اوين که بر پاشنه خود چرخيد، آزادی بر روی سعيد جزی آغوش گشود
بخشش او غير منتظره بود. خبر بخشيدن سعيد جزی از سوی اوليای دم مقتول پرونده اش درست در روزی منتشرشد که ۲۹ تن در زندان اوين به دار آويخته شدند.
سعيد جزی در سال ۸۲ در دعوا با کارگر يک اغذيه فروشی او را به قتل رساند. وی در شعبه ۱۱۸۳ دادگاه عمومی محاکمه و به قصاص محکوم و مراحل قانونی پرونده او نيز طی شده بود.
سعيد جزی، به جرم ارتکاب قتل، در زمانی که کمتر از ۱۸ سال سن داشت به اعدام محکوم شده بود، اکنون با رضايت اوليای دم مقتول از مرگ رهايی يافته است.
او يکی از چهار نفری است که اتحاديه اروپا و نهادهای بين المللی طرفدار حقوق بشر خواهان لغو حکم اعدام آنها بودند.
بهنود شجاعی، محمد فدايی و صالح تاسه، که آنها نيز در زمان وقوع جرم کمتر از هجده سال سن داشته اند، منتظر اجرای حکم اعدام هستند.
اگر چه آماری رسمی از جوانانی که در سنين کمتر از ۱۸ سال مرتکب قتل شده اند و در انتظار مجازات مرگ به سر می برند، وجود ندارد اما بنابر آمارهای غير رسمی، تعداد اين افراد ۷۰ تا ۱۱۰ نفر اعلام شده است.
سازمان های حقوق بشری، بارها به خاطر اجرای مجازات مرگ درباره نوجوانان به جمهوری اسلامی ايران هشدار داده اند. آنها اجرای اين گونه مجازات ها را برخلاف تعهد ايران در قبال قوانين بين المللی می دانند.
سازمان عفو بين الملل در آخرين گزارش خود اعلام کرده است که طی سال گذشته در ايران حداقل ۲۴ نفر در هر هفته اعدام و بيش از ۶۴ نفر محکوم به مرگ شده اند، و ايران با ۳۱۷ اعدام در اين سال، رتبه دوم را در اين زمينه دارد.
سعيد جزی لحظاتی پس از آزادی، در گفت و گويی با راديو فردا شرکت کرد.
رادیو فردا: تا قبل از زمانی که از هم بندی های خود جدا شوی، تصور می کردی که آزاد می شوی و به جامعه بازمی گردی؟
سعید جزی: من با اميد زندگی می کردم. همه کسانی که در زندان هستند با اميد زنده اند. همه فکرشان اين است که شاکی رضايت می دهد يا نه.
تا قبل از اين مشخص نبود که آزاد می شوی. آن لحظات چگونه گذشت؟
بسيار سخت گذشت. همين که از خانواده دور هستيد به اندازه کافی سخت می گذرد چه برسد به اين که ماموران هم بخواهند اذيت کنند.
چقدر از اجرا شدن آن حکم می ترسيدی؟
جان برای همه عزيز است و همه از اين حکم می ترسند. اکنون خيلی ها در زندان پای چوبه دار هستند و فقط منتظرند خدا به آنها نظری کند.
وقتی آزاد شدی، بعد ازچه مدتی بود که بيرون زندان را می ديدی؟
بعد از پنج سال و سه ماه.
وقتی بيرون را ديدی، چه احساسی به تو دست داد؟
مانند مرده ای که دوباره زنده می شود. فکر کنيد پنج سال فقط در و ديوار را ديده ايد بدون هيچ گل و گياهی. اصلا پنج سال نه، فقط شش ماه را در اين وضعيت تصور کنيد که چقدر دشوار است و سپس منظره ديگری را ببينيد.
هنگامی که آزاد شدی خانواده مقتول را ديدی؟
من آنها را نديدم، ولی واقعا از آنها تشکر می کنم. آنها به من زندگی دوباره دادند. اول خواست خدا و بعد عکس العمل آنها بود.
اگر با آنها تماس بگيری، اولين چيزی که می خواهی بگويی چيست؟
فقط می خواهم بگويم مرا حلال کنند.
اولين جايی که بعد از آزادی رفتی کجا بود؟
بهترين و راحت ترين جا خانه است. در بند هر شب قبل از خواب به فکر خانه خودمان بودم و می گفتم که کجا می خوابيدم و چه کار می کردم.
وقتی آن حادثه رخ داد، تو کمتر از ۱۸ سال سن داشتی. فکر می کردی که ممکن است با مجازات مرگ روبرو شوی؟
بله امکانش زياد بود چون يک نفر کشته شده بود و بايد يک نفر در ازای آن خون می داد.
تو در آن زمان کمتر از ۱۸ سال داشتی. آيا فکر می کردی که ممکن است به همين دليل از مرگ نجات پيدا کنی؟
در اين چند سال زندان، خيلی افراد با جرم قتل را ديدم که همه اميدوارند و فقط با دعا و راز و نياز خودشان را سرگرم می کنند و اميدشان به خداست.
چطور شد پدر و مادر مقتول رضايت دادند؟
نمی دانم. من هنوز وقت نکرده ام يک ليوان آب بخورم.
تجربه زندان چطور بود؟ آيا باعث می شود که ديگر عمل خطايی از انسان سر نزند؟
نه اين طور نيست. از هر نظر که فکر کنيد، کارهايی در زندان می کنند که در بيرون از زندان انجام نمی شود.
می توانی بگويی چه کارهايی؟
هر کاری که فکر کنيد. خيلی ها خود را به زندان می اندازند که بگويند زندان امن است. ولی بيرون امن تر است زيرا در زندان اگر نتوانی از خودت دفاع کنی، کارهايی با تو می کنند که صد بار به مرگ خود راضی می شوی.
از فردا کجاها می خواهی بروی؟
قصد دارم يک هفته فقط در خانه باشم تا بوی زندان از تنم برود و بوی خانه بگيرم.
زندان بوی خاصی دارد؟
بله، بوی بدی دارد. اميدوارم بوی زندان به تن هيچ کس ننشيند.
نمی خواهی درست را ادامه دهی و به دانشگاه بروی؟
نه از من ديگر درس خواندن گذشته است.
تو فقط ۲۱ سال داری.
در زندان بلايی به سر آدم می آيد که ۲۱ ساله بالاتر از ۵۰ سال نشان می دهی. آنقدر به آدم فشار می آورند که اگر بگويم اين پنج سال مانند ۴۰ سال گذشت دروغ نگفته ام.
تحت چه فشارهايی بوده ای؟
پنج سال خانواده ام را از پشت شيشه می ديدم. وقتی عزيزانت را پنج سال از پشت شيشه ببينی، عقده ای می شوی.
عقده ای يعنی چه؟
يعنی اين قدر آدم را در تنگنا بگذارند که مجبور شود خود زنی کند يا خودش را بکشد.
آيا می دانی طبق قوانين بين المللی، اعدام کسانی که زير ۱۸ سال مرتکب جرم شده اند در بسياری از نقاط دنيا ممنوع است ولی در ايران اين کار صورت می گيرد؟
در زندان که بودم کسی را که دو سال با او زندگی می کردم و هم سن من بود، اعدام کردند. اينقدر جوان بود که دل آدم برايش کباب می شد. ولی به راحتی طناب را بر گردنش انداختند و چهار پايه را از زير پايش کشيدند.
اين صحنه را ديدی؟
نه من که نديدم. آدم را زجر می دادند، مثلا می گفتند سالن جوانان، فردا يک نفر را اعدام می کنند ولی نمی گفتند چه کسی است و تمام قتلی ها بدنشان به لرزه در می آمد. جريان آن جوان هم همين طور شد و گفتند قرار است يک نفر را اعدام کنند. نزديک اذان صبح او را صدا کردند که دادگاه دارد، ولی نگفتند اجرای حکم دارد. کنار نگهبانی دستبند و پابند به او زدند و به انفرادی بردند.
می خواهی خودت هم برای آشتی دادن ميان اوليای دم و متهمين قدمی برداری؟
بله حتما اين کار را می کنم. خيلی از دوستان خودم که در زندان هستند وضعيتشان فقط به شاکی پرونده بستگی دارد. اگر شاکی رضايت دهد آزاد می شوند.
گفتگوی دويچه وله با محمد مصطفایی وکیل دادگستری
مصاحبهگر: مهیندخت مصباح
دويچه وله : ایران پس از چین، دومین مقام جهانی را در اجرای مجازات اعدام دارد. در میان ۳۵۵ مورد اعدام سال گذشته در ایران، شماری نوجوان زیر ۱۸ سال نیز دیده میشوند. قرار است روز یکشنبه ۶ مرداد نیز سی نفردیگر به دار آویخته شوند. آیا با از میان بردن مجرم، ریشههای جرم نیز از میان برداشته میشوند؟
Nazanin Afshin-Jam initiates Ottawa demonstration before Olympics
“Nazanin Afshin-Jam came up with the idea to get various groups concerned about what is happening in China to join forces with the Canada-Tibet Committee for the Ottawa demonstration.”
Source: ALAN HUSTAK, The Gazette
David Kay’s cross-Canada Race for Rights to raise awareness about human rights violations in China arrives in Montreal this afternoon. Kay, who won a silver medal in rowing with Team Canada at the 2003 Pan American Games in the Dominican Republic, is bicycling across the country for the Canada-Tibet Committee, which supports the Dalai Lama and the Tibetan government in exile. Kay began his 7,700-kilometre stretch in St. John’s, N.L., on July 13, and expects to reach Vancouver at the end of August. He has no support vehicle. In a cellphone interview from Trois Rivières yesterday, Kay said momentum for his effort is building.
Each leg of Kay’s journey is dedicated to specific victims of the uprising in Tibet. As he makes his way through Quebec, Kay is cycling in the memory of two monks who, according to the Times of London newspaper, were killed by Chinese police at a monastery in Sichuan province July 12. “From my perspective, the ride is not so much a protest as it is a call to the Chinese government to uphold the incredible promises it made to get the Olympics,” he said. Kay’s arrival in Montreal yesterday focused on a rally planned for Parliament Hill in Ottawa on Aug. 7, the day before the summer Olympic Games open in Beijing.
Nazanin Afshin-Jam, a former Miss Canada who was born in Iran and lives in Vancouver, came up with the idea to get various groups concerned about what is happening in China to join forces with the Canada-Tibet Committee for the Ottawa demonstration.
Mount Royal MP Irwin Cotler, Liberal opposition critic for human rights, and David Kilgour, the former Edmonton MP who was co-chairperson of the Parliamentary Friends of Tibet, are also expected to take part in the demonstration at noon. With the support of the Institute for Public Affairs of Montreal, organizers hope to send a busload of activists from Montreal to Ottawa. “Governments around the world have an obligation to keep the pressure on the government of China to respect human rights, and in the case of Tibet, to reach an agreement with the Dali Lama the guarantees an autonomous Tibet within China,” said Dermod Travis, executive director of the Canada-Tibet Committee.
For information about the rally, visit www.tibet.ca or telephone 514-487-0665. ahustak@ thegazette.canwest.com
Filming of story of executed Iranian child to begin
Sources: Dariush Kadivar/Payvand & Malta Independent Online
Nazanin Afshin-Jam to play in the joint Mel-Gibson, Jack Lenz poduction.
The true story of Mona Mahmudnizhad, the courageous young Baha’i teacher who was martyred in 1983 along with 10 other Baha’i women in the Iranian city of Shiraz, a particularly resounding echo of the painful reality of human rights violations in today’s Iran, is due to start filming in October/November in Malta.
The film, entitled Mona’s Dream, is a $10 million project that entered pre-production last May with the financial backing of Mel Gibson’s Icon Productions film company.
Canadian musician and composer, Jack Lenz, was asked to collaborate with Mel Gibson a few years ago on the musical score of the film The Passion of the Christ. Lenz spent more than a year travelling around the world and researching ancient instruments, cultures and their music to come up with an idea of what kind of music would be historically accurate and appropriate for Mel Gibson’s magnum opus. It was widely expected that he would be named as composer for the movie but later on, Mel Gibson and his associates ended up choosing John Debney for that role. Nevertheless, Lenz continued to work on the project and ended up contributing to many of the original titles and songs in the movie.
Late last year, Mel Gibson and the other producers of The Passion of the Christ met with Jack Lenz in Los Angeles. They wanted to communicate their appreciation for the hard work he had put into the project and asked him how they could return the favour. Jack Lenz replied that it had always been a lifelong dream of his to make an original motion picture about the martyrdom of Mona, a 17-year-old Iranian Baha’i girl.
He then proceeded to tell Mel Gibson and his associates about Mona’s story; how she had been taken away by Iranian authorities and interrogated; how she had been told that she would be, along with nine other women, summarily executed; how she had asked to be hung last so that she would be able to pray for the other women; and how she had met her death with serenity and strength, never wavering in her faith.
Lenz also showed them a letter that Mona had written herself…
According to a recent interview on VOA Persian Service the finished script was finally approved and shooting is supposed to start in Malta by early Fall 2008 and complete post-production is due in March 2009.
Cast:
An international Cast as Well as High Profile Iranian actors have committed to the project including:
Keisha Castle-Hughes (Oscar-nominated actress from ‘Whale Rider’, also in ‘Star Wars Episode III)
Shohreh Aghdashloo (Oscar-nominated actress from ‘House of Sand and Fog’, also in ’24′, ‘Lake House’ and ‘X-Men: The Last Stand’)
Cas Anvar (Canadian-Iranian actor from Shattered Glass) as Khalid, Chief Interrogator
Nazanin Afshin-Jam (Singer/Songwriter and debuting as actress; International Human Rights Activist, and Miss World Canada and Miss World runner-up) as Tahirih.
Synopsis:
Mona Mahmudnizhad (1965-June 18, 1983) was a Persian Bahá’í who, together with nine other Bahá’í women, was sentenced to death and hanged in Shiraz because of her membership to the Bahá’í Faith.
Mona Mahmudnizhad was arrested and charged for teaching Bahá’í school classes to children. The Iranian authorities tried to make Mahmudnizhad, and the other arrested Bahá’í women, recant their religious beliefs through torture. However, when the women did not recant they were sentenced to death. At the time of their sentencing, the President of the United States, Ronald Reagan, as well as Human Rights Organizations made a plea for clemency, but the women were hanged on June 18, 1983.
برای سومین بار اعدام بهنود شجاعی به تعویق افتاد
و گو با محمد اولیاییفرد، وکیل پروندهی بهنود شجاعی
«بلوغ شرعی به معنای مسئولیت کیفری نیست»
برای سومین بار اعدام بهنود شجاعی، نوجوانی که در سن ۱۶ سالگی در یک درگیری و نزاع خیابانی دست به قتل زده بود، به تعویق افتاد. این در حالی است که نگرانیهای جامعه جهانی هر روز نسبت به اعدامهایی که در
ایران مطرح میشود، بیشتر و بیشتر میشود.
بیش از صد نوجوان در حال حاضر منتظر حکم اعدام هستند. از سویی سخنگوی قوهی قضاییه ایران طی آخرین صحبتهای خود اعلام کرد که در ایران اساسا حکمی به عنوان اعدام برای سنین زیر ۱۸ سال صادر نمیکند. من در این مورد با محمد اولیاییفرد، وکیل بهنود شجاعی صحبت کردم.
یک روز قبل از اجرای حکم، مجدداً با دستور رییس قوهی قضاییه، اجرای حکم برای مدت یک ماه به تعویق افتاد. اما سؤالها باقی است که هنوز هم این اجرای حکم و تعویق افتادنش فقط با عنوان رضایت گرفتن اولیای دم است؛ و نه اشکال ماهوی در اجرای حکم.
از سوی دیگر نکتهی حائز اهمیت و قابل توجه در این است که یکی از علمای فقه در کشور، صدور اینگونه احکام را خالی از اشکال ندانست و اشاره کرده است که با توجه به اینکه اجرای حکم در ارتباط با فردی انجام میشود که انجام قتل را در زمان صغیر بودن انجام داده، بهتر است که با دیه و رضایت خانواده مقتول، مسأله حل شود.
عرض کنم که قرار بود دوم مرداد ماه موکل من از زندان رجاییشهر به زندان اوین منتقل شود و به دار آویخته شود که ما در این خصوص در روز شنبه دو لایحه به رییس قوهی قضاییه دادیم. این دو لایحه، یکی اعاده دادرسی بود و دومی گرفتن مهلت برای اخذ رضایت اولیای دم. چرا که ما به رضایت اولیای دم نزدیک شدیم و چون وقت اجرا هم نزدیک شد، برخورد این دو ما را نگران کرد
و ما تقاضای مهلت کردیم.
به اضافهی اینکه ما در تهران یک استفتا هم از یکی از مراجع کردیم و این مرجع فقهی طبق نظر خودش اعلام کرد که با توجه به کمسن و سال بودن محکوم، اگر اولیای دم رضایت بدهند و قصاص نکنند و دیه بگیرند، این به حکم الهی نزدیکتر است.
در تاریخ یکم مردادماه امسال، حوالی ساعت ۱۰ صبح، ما خبردار شدیم که رییس قوهی قضاییه با لایحهی ما موافقت کرده و یک ماه به ما برای اخذ رضایت اولیای دم مهلت داده است.
اگر ممکن است در ارتباط با نظر این فقیه نبیشتر توضیح دهید.
تلویحاً ایشان گفته که با توجه به سن و سال قاتل، ارباب دم نباید او را قصاص کنند و دیه دریافت کنند؛ که این به حکم الهی نزدیکتر است. بنابراین ما باید این را بگوییم که خود فقها تلویحاً اعتقاد دارند که سنی که در قانون مجازات اسلامی برای دختر ۹ سال و برای پسر ۱۵ سال اعلام شده، صرفاً بلوغ شرعی است و (فردی در این سن) دارای سن مسئولیت کیفری نمیتواند باشد. چون در این سن نوجوان و کودک به بلوغ فکری نرسیده است.
با توجه به اینکه شما اشاره کردید به این که برای رضایت اولیای دم تلاش و رایزنی میشود، در نهایت هم باز هم این پرونده با رضایت اولیای دم قرار است که به نتیجه برسد و نه از شکل ماهوی مورد توجه قرار گیرد.
دقیقاً همینطور است. ببینید؛ مشکلی که ما داریم این پرونده نیست. ما الان چیزی حدود ۱۲۰ نفر صدور حکم اعدام برای سن نوجوان و کودک داریم که نگرانی ما به طور کلی نسبت به تمامی نوجوانان و کودکان است.
در قوهی قضاییه اعلام میکند که ما نسبت به کنوانسیون حقوق کودک، حق شرط داریم؛ یعنی به صورت مشروط پذیرفتهایم. در حالی که طبق حقوق بینالمللی عمومی، ما دو نوع کنوانسیون داریم.
یک کنوانسیون است که اساساً اجازه حق شرط برای هیچ کشوری را نمیدهد. بنابراین تکلیف آن روشن است و اگر کشوری بخواهد عضو شود حق شرط ندارد.
یک کنوانسیون دیگری داریم که در آن حق شرط را میپذیرند؛ اما مشروط بر اینکه این حق شرط نمیبایست با مفاد و روح آن کنوانسیون مخالفت بارز و آشکار داشته باشد.
بنابراین حق شرط ایران برای کنوانسیون حقوق کودک که ماده ۳۷ این کنوانسیون صدور احکام اعدام برای افراد زیر ۱۸ سال را ممنوع کرده، اگر ایران مدعی حق شرط در خصوص این ماده باشد، هر چند که این ماده در مجلس تصویب شده و شورای نگهبان هم عدم مغایرتش را اعلام کرده، اما نمیتواند آثار حقوقی از نظر بینالمللی ایران داشته باشد.
بنابراین ادعای مسئولان ایران دربارهی حق شرط و پذیرفتن مشروط کنوانسیون حقوق کودک، از نظر تعهدات بینالمللی، آثار حقوقی ندارد.
دکتر جمشیدی، سخنگوی قوهی قضاییه در پی اعتراضات جهانی که در خصوص احکام اعدام برای نوجوانان ایرانی مطرح شده، گفته است که ما اساساً حکم اعدام برای افراد زیر ۱۸ سال صادر نکردیم. نظر شما راجع به این موضوع چیست؟
بنده متأسف هستم که این مقام قضایی (سخنگوی قوهی قضاییه) در این موارد به نوعی فرافکنی میکند. در تعهدات بینالمللی، یک زبان مشترک داریم که این زبان مشترک برای تمام کشورها یک مفهوم خاص دارد.
وقتی در کنوانسیون حقوق کودک یا میثاق بینالمللی مدنی و سیاسی در بند پنجم، ماده شش آن صدور احکام اعدام برای افراد زیر ۱۸ سال را ممنوع میکند، ذکر کلمه اعدام از نظر بینالمللی به این مفهوم است که نمیبایست از نوجوان و کودک سلب حیات شود. بنابراین تعهدات بینالمللی که انجام میشود و کشورها عضو میشوند، به این صورت است که باید این مفهوم را بپذیرند.
برنامهی آتی شما برای یک ماه آینده چه خواهد بود؟ با توجه به اینکه باز هم یک ماه مهلت دارید.
البته ما انتظار داشتیم که زمان بیشتری به ما داده شود؛ به خاطر اینکه یک ماه برای ارقامی که اولیای دم در پروندههای دیگر و در این پرونده اعلام میکنند، ارقامی نیست که متناسب با بخشنامهی دیه در قوهی قضاییه باشد. یعنی آنها چون اختیار قصاص را دارند و میتوانند اعدام کنند، میتوانند از نظر مبلغی پا فراتر از دیه قانونی بگذارند.
بنابراین برای اینکه ما بتوانیم این ارقام را نزدیک کنیم، سعی میکنیم که دو طرف را به هم نزدیک کنیم تا اینکه خانوادهی محکوم بتواند دیه را پرداخت کند.
زمان کم است و ناچار هستیم که از همین امروز چانهزنی با اولیای دم را شروع کنیم و با مبلغی که در توان خانوادهی محکوم است، آنها را راضی کنیم. اگر هم نشد، مجبور هستیم که از امور خیریه و کمکهای مردمی تقاضای کمک کنیم.
Iran’s human rights getting worse
:
As a sign of the troubled relations between Tehran and the West, Rome Mayor Gianni Alemanno just renamed the street next to the Iranian embassy “July 9th St.” – after the date symbolizing the 1999 student pro-democracy demonstrations in Tehran. Iran responded angrily, but at the same time released a statement by its foreign minister about possible progress in negotiations over its nuclear program. While the diplomatic rhetoric may appear ambivalent, Tehran’s domestic actions appear much more clear and defiant. Last Tuesday, Iran hanged another teenager, 19-year-old Hamid Reza, who was convicted of murder. The country’s parliament is also considering a bill that could result in the death penalty being used for those deemed to be promoting corruption, prostitution and apostasy on the Internet.
Ever since its establishment in 1979, the Islamic Republic of Iran has had an abhorrent human-rights record, including summary executions of hundreds of the late shah’s supporters, executions of thousands of political prisoners and daily reports of executions, public hangings, floggings and torture. Mass graves can easily be found in any large Iranian city. Iran also tops the list for executing juveniles in direct violation of the U.N. Convention on the Rights of the Child – currently there are more than 70 children on death row. Juvenile offenders Mohammad Feda’i, Behnoud Shojaee and Saeed Jazee face imminent execution, according to Stop Child Execution and Amnesty International.
Over the past few years, since the Holocaust-denying hard-line president Mahmoud Ahmadinejad came to power, the
human-rights conditions in Iran have further deteriorated. There are virtually no segments of the Iranian population immune from these violations. Religious minorities such as the 300,000-member strong Bahai community, a peaceful nonpolitical offshoot of Shi’ite Islam, are under siege. Last May, seven members of its leadership group in Tehran were arrested. Fifty more were rounded up across the country in a deliberate campaign of terror and intimidation.
Since 1979 under the Islamic Republic, more than 200 Bahais have been executed. This campaign of terror and intimidation is not limited to the so-called “non-recognized” religious minorities such as Bahais. Ayatollah Borujerdi – a Shi’ite cleric who preaches a traditional nonpolitical version of Shi’ism – has also joined that list. Last year, Ayatollah Borujerdi, dared to question the Islamic regime’s interpretation of political Shi’ite Islam. He was arrested during a violent clash involving his followers and was later severely tortured along with his entire family and many of his followers. There are reports that his condition is worsening.
The Sufis (the moderate mystics in the world of Islam) received their share of Islamist mistreatment in an unprecedented assault on the Sufi center in the city of Qom in 2005. Radio Free Europe reported that according to the deputy governor of Qom, Ahmad Hajizadeh, 1,200 worshippers (also known as dervishes) were arrested as police sought to close a Sufi house of worship. Sufi groups and human-rights activists put the number of the arrests at 2,000 and the number of injured at 350 people. Following the clashes, authorities demolished the house of worship as well as the homes of two leaders of the group.
Political dissent is likewise unwelcome. Amir Yaghoub-Ali, a 22-year-old student activist was arrested last year and has been sentenced to one year in prison. (He had been charged with having collected signatures on a petition seeking greater female rights in the Islamic Republic of Iran.) At least three other Iranian women’s-rights activists – Nahid Jafari, Nasrin Afzali and Marzieh Mortaz-langarudi – received flogging and jail sentences for their participation in the same campaign. Political activists such as Mr. Arzhang Davoodi and Dr. Seyed Mostafa Alavi are under increasing pressure in jail and are being ill-treated by the authorities.
Last May human-rights activist Hassan Abdul Hussein Tafah, an Iraqi refugee who later became an Iranian citizen, was sentenced to 15 years in jail and fined the equivalent of 130,000 euros. He was originally sentenced to death. His crime? He attended an international conference where human-rights issues were discussed. (At least Mr. Tafah appears to be somewhat prepared. Before seeking refuge in Iran he had spent 15 years in Iraqi jails during the rule of Saddam Hussein.)
What will a regime capable of committing such a widespread human-rights violations of its own citizens without a nuclear arsenal do to its citizens and others if and when it acquires nuclear capabilities? The international community will be well advised to ponder that question.
Nir Boms is the vice president of the Center for Freedom in the Middle East. Shayan Arya is an Iranian activist and associate researcher at the Institute for Monitoring Peace and Cultural Tolerance in School Education.
گفت و گوی تلويزيونی صدای آمريکا با نازنین افشین جم
گفت و گورادیو زمانه با نازنین افشین جم
«بزرگترین آرزویم، رعایت حقوق بشر در ایران است»
نازنین افشین جم، فعال حقوق بشر و ملکه زیبایی کانادا، هفته گذشته به دعوت کنفدراسیون دانشجویان ایران به لندن آمد و در جلسه انجمن هنری جکسون سازمانی که
برای گسترش دموکراسی در کشورهای در حال توسعه فعالیت میکند، در اعتراض به مطرح شدن پیش نویس قانون جدید جرائم اینترنتی در مجلس ایران صحبت کرد.
بر اساس این قانون که قانون تشدید مجازات اخلالگران امنیت روانی نام دارد، وبلاگنویسان و کسانی که سایتهایی اینترنتی دایر میکنند که به گسترش فساد، فحشا و ارتداد کمک میکند، محکوم به اعدام میشوند.
نازنین در اینباره در جلسهای که در پارلمان بریتانیا هم تشکیل شد، سخنرانی کرد.
نازنین افشین جم در سال ۱۳۵۷ همزمان با انقلاب ایران، در تهران بهدنیا آمد و همان سال به همراه خانوادهاش، ایران را به قصد کانادا ترک کرد.
او فارغالتحصیل دانشکده افسری کانادا در رشته خلبانی است و در رشته روابط بینالملل و علوم سیاسی نیز تحصیلات دانشگاهی خود را به پایان رسانده است.
نازنین پس از آنکه بهعنوان ملکه زیبایی کانادا و نفر دوم ملکه زیبایی جهان انتخاب شد، در عین حالیکه خوانندگی و مانکنی را پیشه اصلی خود کرد، در زمینه حقوق بشر نیز فعال شد.
او با حمایت از نازنین فاتحی، دختر جوانی که در ایران به اعدام محکوم شده بود، شهرت پیدا کرد و فعالیتهای خود در مبارزه با نقض موازین حقوق بشر در ایران را شدت داد. در گفت و گویی با نازنین افشین جم، ابتدا در مورد سفرش به لندن پرسیدم:
من امروز در پارلمان لندن، راجع به وضع حقوق بشر ایران سخنرانی دارم. هنری جکسون سوسایتی و کنفدراسیون دانشجویان ایرانی مرا دعوت کردند که در اینباره صحبت کنم.
در پارلمان که سخنرانی میکنم، اعضای پارلمان آنجا هستند و ژورنالیستها و مردم خیابان هم دعوت شدند که بیایند و راجع به همین حقوق بشر ایران یاد بگیرند و من هم توضیح میخوام بدهم که این روزها خیلیها روی پرونده هسته ای ایران تمرکز دارند و این باعث شده، حقوق بشر ایران نادیده گرفته شود.
من میخواهم به اعضای پارلمان اروپا بگویم که باید روی حقوق بشر ایران تمرکز بکنند، و به ایرانیان کمک کنند. میخواهم بگویم که اصلاً حرف جنگ را نزنند. اصلاً حرف مذاکرات با مقامات ایرانی نزنند و اگر میخواهند مشکلات ایران را حل بکنند، باید روی حقوق بشر و دموکراسی تمرکز کنند. برای اینکه باید از بیرون از دانشجوها، زنان و کارگران حمایت کنیم.
نازنین افشین جم، در حمایت از نازنین فاتحی، دختر محکوم به اعدام
نازنین جان، شما به هر حال ملکه زیبایی کانادا بودی، بعد نفر دوم در ملکه زیبایی جهان بودی، بعد دانشکده افسری رفتید، خلبان هستید، و حالا هم فعال حقوق بشر؛ اصلاً چطور شد که به سمت این فعالیتها کشیده شدید؟
من از اول روی حقوق بشر و پروندههای خیریه کار میکردم. این عشق اول من است، بعد با خودم گفتم که چه جوری این موضوعها را بتوانم پیش ببرم و آدمها بتوانند بیشتر حرفهای مرا دربارهی این موضوعها گوش بدهند.
این شد که در برنامه دختر شایسته شرکت کردم و این به من صدایم را بلندتر کرد تا بتوانم راجع به این چیزها صحبت کنم. آهنگهایم رو نوشتم که بتوانم حرفهایم را از ته قلبم بزنم. در کنار اینها پروژههایی مثل خلبانی را هم که جزود علایقم است، پی گرفتم.
به موزیک اشاره کردی، آهنگها و ترانههایت را خودت میسازی؟ و چند وقت است که در موزیک فعالی؟ و چقدر جدی دنبال میکنی؟ و آیا برای تفریح یا جدی ادامهاش میدهی؟
من سه چهار سال است که دارم آهنگ میسازم و میخوانم. بله، خودم ترانههایی را که میخوانم، مینویسم. این کار را بیشتر بهطور حرفهای دنبال میکردم.
ولی الان چون مسایل حقوق بشری زیاد شده و خیلیها دربارهی مشکلاتی که زیر رژیم دارند، به من ایمیل میکنند؛ دیگر وقت نیست برای آهنگ و ترانه و این چیزها. باید روی حقوق بشر تمرکز کنم و وقتم را کامل در اختیار این مسایل بگذارم.
نازنین افشین جم (نفر اول از سمت چپ)، ملکه زیبایی کانادا
کلاً وقتی ما نازنین افشین جم را از مساله نازنین فاتحی شناختیم. دختر جوانی که میخواستند در ایران به جرم قتل کسی که میخواست به او تجاوز کند، اعدامش کنند. چطور به آن ماجرا کشیده شدی و فعالیتهای تو چقدر موثر بود در اعدام نکردن این شخص و آیا الان با او در تماس هستی؟
بله، اول داستان نازنین فاتحی را شنیدم. یک مرد در پاریس راجع به نازنین شنیده بود و رفته بود سراغ اینترنت تا بیشتر او را بشناسد. او مثل همه تصادفاً به خاطر تشابه اسمی آمد به سایت من و داستان نازنین را گفت.
وقتی این داستان را شنیدم، خیلی اذیت شدم. گفتم چکار من میتوانم بکنم. برای اینکه هیچکس این داستان را پخش نمیکرد توی روزنامه یا جاهای دیگر. هیچکس او را نمیشناخت.
بعد با خودم گفتم بگذار سعی کنم دربارهی این قضیه صحبت کنم. یک کمپین را شروع کردم و یک طومار تهیه کردم. کم کم این طومار بزرگتر شد تا وقتیکه سیصد و پنجاه هزار تا امضا گرفتیم و با این طومار توانستیم با سازمانهای مختلف کار کنم، مثل کمیته علیه اعدام. مینا احدی رییس این کمیته خیلی به من کمک کرد.
با همدیگر رفتیم پارلمان کانادا، اتحادیهی اروپا، سازمان ملل با همهی این سازمانها کار کردیم، به دولت ایران و آیتالله شاهرودی فشار آوردیم تا نازنین را اعدام نکنند و خیلیها سر و صدا به پا کردند.
آن موقع خیلی از روزنامههای دور دنیا داستان نازنین را منتشر کردند و شاهرودی گفت پس الان اعدامش نمیکنیم، یک دادگاه تازه برگزار میکنیم.
در ژانویهی ۲۰۰۷ یک دادگاه تازه گذاشتند و نازنین آمد بیرون و ما خیلی خوشحال شدیم، از آن موقع مدام با نازنین تماس دارم که ببینم حالش چطور است، متاسفانه او خیلی فقیر است و همیشه سعی میکنیم که کمی امید به او بدهیم که برگردد مدرسه و کارهایش را ادامه بدهد و یکروز گفت که دوست دارد وکیل بشود که بتواند به جوانها و زنهای دیگر کمک کند.
ببین نازنین جان، شما در هماهنگی این فعالیتهای حقوق بشری آیا با اشخاص دیگری که در ایران فعال حقوق بشر هستند، در تماس هستید؟ با هم همکاری دارید؟ مثلاً خانم شیرین عبادی یا گروه جنبش زنان و یا خانم شادی صدر که برای جلوگیری از سنگسار زنان خیلی فعالیت کردند، آیا با اینها در تماس هستید؟
بله، با همهی این آدمها کار میکنیم و در تماس هستیم. بخصوص یک وکیل هست به نام محمد مصطفایی که خیلی خیلی روی پرونده نوجوانهایی که در خطر اعدام هستند، زحمت میکشد.اون خیلی کار میکند و به ما اطلاعات میدهد و ما روی سایتمان این اطلاعات رو میگذاریم.
شادی صدر هم یکی از وکیلهایی با آقای مصطفایی کار میکند، دربارهی همین کمپین یک میلیون امضا هم به آنها اطلاعات میدهیم و همکاری می کنیم.
شیرین عبادی و مهرانگیز کار و همهی این فعالان حقوق زنان این طومار را که در آن خواستار کمک به نوجوانان زیر ۱۸ سال در خطر اعدام شدیم؛ امضا کردند.
ما با خانوادهها ایرانی خیلی حرف میزنیم. برای اینکه آنها به ما اطلاعات میدهند که کدام بچهها در زندان هستند و ما چه جوری میتوانیم کمک کنیم.
برای جوانان ایرانی که در ایران هستند و هم سن وسال خودت هستند چه آرزویی داری؟
بزرگترین آرزویم این است که آزادی داشته باشند که تا بتوانند همهی کارهایی را کهمن توانستم انجام بدهم، تجربه کنند. میخواهم که زنها بتوانند هرچیزی که دوست دارند، بپوشند و هرچیزی را که میخواهند، در خیابونها بگویند. میخواهم بین مرد و زن برابری باشد و این قوانین عجیب غریب مثل نصف بودن دیه زنها، از بیم برود.
دوست دارم بهاییها بروند مدرسه و برای رفتن دانشگاه اصلاً مشکلی نداشته باشند. دوست دارم زندانیان سیاسی در کشور ما نداشته باشیم. آرزوهای زیادی دارم ولی بیشترش مربوط به آزادی و دموکراسی است.
گفتی الان ۲۴ ساعته وقتت را روی فعالیتهای حقوق بشر گذاشتهای. تا چه حد در این راه موفق بودی؟
ما توجه کردیم هروقت که ما راجع به یک پرونده حقوق بشر در روزنامه صحبت میکنیم یا با یک عضو پارلمان در کانادا یا سوئد یا هرجای دیگر صحبت میکنیم، دولتهای غربی، فشار دیپلماتیک وارد میکنند و آن افراد دیگر اعدام نمیشوند. پس ما فهمیدیم که فشار بینالمللی خیلی جواب میدهد و تا الان توانستیم با استفاده از همین روش، چندتا از بچهها را نجات بدیم.
شما مثل اینکه یک سالت بوده که از ایران آمدید، زمان انقلاب به دنیا آمدی، برای کسی که یکساله از ایران بیرون آمده، خیلی خوب فارسی حرف میزنی. البته مثل اینکه خانوادهی شما هم دچار مشکل شد. کمی دربارهاش توضیح میدهی؟
بله، وقتی انقلاب شد، من یکسالم بود . باید از ایران میرفتیم. پدرم را گرفتند، شکنجهاش کردند. میخواستند اعدامش کنند ولی ما توانستیم یک جوری از زندان بیرون بیاریمش و فرار کردیم. از آن موقع در کانادا بودم و متاسفانه بیشتر انگلیسی و فرانسه صحبت کردم و فارسیام خیلی خیلی افتضاح شده. ولی سعیام رو میکنم و امیدوارم که بهتر بشود.