Tag Archives: Aadel

عادل به اتهام قتل در 15 سالگي به قصاص محكوم شد

اعتماد ملي
 
دادگاه كيفري استان اصفهان با بررسي محتويات پرونده قتل يك نوجوان متهم به قتل 15 ساله او را به قصاص نفس محكوم كرد. عصر روز بيست‌وسوم مهرماه سال گذشته در تماس مردم با مركز فوريت‌هاي پليس 1100) ماموران كلا‌نتري فلا‌ورجان در يكي از محله‌هاي آن شهرستان حاضر و با جسد خونين يك نوجوان 17 ساله به نام <عليرضا> روبه‌رو شدند. ماموران كلا‌نتري با مشاهده اين وضعيت به پليس آگاهي شهرستان و بازپرس ويژه قتل موضوع را اطلا‌ع دادند. با حضور بازپرس شعبه دوم دادسراي عمومي و پليس آگاهي فلا‌ورجان تحقيقات گسترده‌اي در خصوص شناسايي قاتل آغاز شد.

شاهدان ماجراي قتل عليرضا به ماموران گفتند ساعتي قبل يك نوجوان حدودا 15 ساله با مراجعه به منزل عليرضا به وي اعتراض كرد و درگيري لفظي و پس از آن نيز درگيري فيزيكي آنها آغاز شد تا اينكه ناگهان نوجوان عصباني از جيب خود يك چاقو درآورد و به شكم عليرضا زد و از محل حادثه فرار كرد. با اين اظهارات، بازپرس پرونده دستور انتقال جسد به پزشكي قانوني را صادر كرد و پليس به تحقيقات بيشتر در اين خصوص پرداخت. مادر مقتول كه خود از شاهدان حادثه بود به ماموران گفت: <عليرضا تازه به منزل آمده بود كه زنگ خانه به صدا درآمد. پسرم نيز به در خانه رفت كه چند لحظه بعد متوجه صداي داد و فرياد عليرضا با يك نفر ديگر شدم. ظاهرا نوجواني كه به در خانه‌مان آمده بود و نامش <عادل> بود از دست پسرم سر موضوعي شديدا عصباني بود و زماني كه من براي پي بردن به قضيه بيرون خانه رفتم ناگهان ديدم عادل با چاقو به شكم عليرضا زد و فرار كرد.

با اين اظهارات پليس به جست‌وجوي نوجواني تقريبا 15 ساله با قد متوسط و موهاي بلند به نام <عادل> پرداخت تا اينكه نيمه‌هاي شب نوجواني با مشخصات عنوان شده همراه پدر و عمويش در كلا‌نتري فلا‌ورجان حاضر شدند و پرده از قتل عليرضا برداشتند. نوجوان 15 ساله كه همان عادل بود در مقابل افسر جانشين كلا‌نتري به قتل

 عليرضا اعتراف كرد. با معرفي عادل به كلا‌نتري توسط پدر و عمويش فرداي روز حادثه عادل در شعبه دوم بازپرسي حاضرشد و به قاضي پرونده جزئيات پرونده را عنوان كرد: عليرضا از مدت‌ها قبل مرا مورد اذيت و آزار قرار مي‌داد و حتي يك بار نيز مرا با موتورسيكلت به كوه‌هاي اطراف فولا‌دشهر اصفهان برد و آنجا با تهديد چاقو به من تجاوز كرد. از آن روز به بعد نيز اذيت و آزارهاي عليرضا بيشتر شده بود و هميشه مرا مورد تمسخر قرار مي‌داد. وضعيت به گونه‌اي غيرقابل تحمل تبديل شده بود، صبح روز حادثه عليرضا به اتفاق پسرعموهايش به در مدرسه ما آمدند و وقتي كه زنگ خورد و همه دانش‌آموزان در حال خارج شدن از مدرسه بودند از من خواست تا سوار موتورش شوم. من از اين موضوع امتناع كردم ولي او شروع به مسخره كردن من كرد و موضوع تجاوزش به من را بلندبلند به ديگر دانش‌آموزان گفت.> عادل افزود: زماني كه من قصد درگيري با وي را داشتم او از موتور پياه شد و با تهديد چاقو از من خواست سوار شوم كه با وساطت همكلا‌سي‌هايم و يكي از معلم‌ها او مجبور به فرار از آنجا شد.

من نيز در كمال عصبانيت به زمين‌هاي كشاورزي پدرم رفتم و يك چاقو را كه پدرم آنجا مخفي كرده بود درون جيبم گذاشتم و به در منزل عليرضا رفتم. اصلا‌ قصد كشتن او را نداشتم ولي زماني كه زنگ منزلشان را زدم او به در خانه آمد و مجددا شروع به مسخره كردن من كرد، من هم عصباني شدم و به درگيري و دعوا با او پرداختم تا اينكه ناگهان چاقو را از جيبم خارج كردم و به شكمش زدم. با اين اظهارات بازپرس پرونده دستور بازداشت عادل را صادر كرد و در 17 آذرماه سال گذشته با صدور كيفرخواست و قرار مجرميت پرونده عادل به شعبه هفدهم تجديدنظر (كيفري) استان فرستاده شد و عادل را به قصاص نفس محكوم كردند.