محاكمه نوجوان 16 ساله : رضا پاداشي

محمد مصطفایی
 
امروز( يكشنبه 6/5/1387 ) جلسه رسيدگي به اتهام رضا پاداشي كه در سن 16 سالگي مرتكب جرم قتل مرحوم رحمان درخشان شده بودبا حضور پنج قاضي شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران تشكيل شد.
در ابتداي جلسه آقاي دلداري نماينده محترم دادستان از كيفر خواست دفاع كرده و بيان داشتند: متهم حاضر در دادگاه، رضا پاداشي فرزند نوري كه در حين ارتكاب جرم شانزده ساله و فاقد محكوميت كيفري و اهل و ساكن كرج بوده است متهم    مي باشد به مباشرت در قتل عمدي مرحوم رحمان درخشان فرزند بالااغلان بوسيله چاقو، كه محتويات پرونده حكايت دارد كه اين فتل در تاريخ 20/12/1382 حوالي ساعت 9 شب در محدوده كلانتري 15 ملارد كرج واقع شده متهم انگيزه خود را از درگيري و ايجاد جرح با چاقو جر و بحث قبلي با مقتول و نوشتن چند مورد توهين اعلام كرده است

پزشكي قانوني علت مرگ را پارگي كبد به دنبال اصابت جسم تيز و برنده اعلام نموده است پرونده در شعبه 71 منتهي به قصاص نفس متهم گرديده و

شعبه 27 ديوانعالي كشور با توجه به سن متهم موضوع را در صلاحيت دادگاه اطفال دانسته، پرونده به شعبه 1186 دادگاه اطفال ارسال و مجددآ اين شعبه مبادرت به صدور قرار عدم صلاحيت به اعتبار صلاحيت دادگاه كيفري استان با توجه به راي وحدت رويه صادره در آن زمان نموده است و شعبه 71 بدون تشكيل جلسه با نظر اكثريت قضات مبادرت به صدور حكم قصاص نموده است و بعد از قطعيت و در جلسه اجراي حكم و در زمان ارسال پرونده براي استيذان از سوي رياست محترم قوه قضاييه و حوزه نظارت قضايي ويژه قوه قضاييه پرونده را واجد ايراد شكلي دانسته و براي اعاده دادرسي به اين شعبه ارسال مي نمايد. علي ايحال دادسرا بر اعتقاد سابق خود كه منتهي به راي قصاص متهم شده بود باقي است و متهم حاضر را مستند به مواد مذكور در كيفرخواست وفق در خواست اولياء دم مستحق مجازات مي داند.
سپس آقاي علي اصغر علي آبادي وكيل محترم اولياء دم در جايگاه قرار گرفته و اظهار مي دارد به دلالت كيفر خواست صادره، آقاي رضا پاداشي متهم به قتل حاضر به دفعات متعدد به ايراد ضربه چاقو به مقتول مرحوم رحمان درخشان اقرار نموده است گزارش پزشگي قانوني مويد اين موضوع است و با وصف اقارير صريح و مواجهات متعدد وقوع قتل از ناحيه نامبرده محرز و مسلم است با عنايت به موازين قانوني موجود تقاضاي صدور حكم به محكوميت نامبرده به اتهام قتل عمدي را دارم.
رضا پاداشي متولد مرداد ماه 1366 در جايگاه حاضر شده و اظهار مي دارد: من تقريبآ دو ماه قبل از وقوع قتل دچار مشكل روحي شدم درس مي خواندم همان موقع نتوانستم مدرسه بروم من با مرحوم رحمان درخشان تقريبآ ده سال بود كه رفيق بوديم من حتي با مرحوم بيشتر از خويشاوندانم رابطه داشتم من پيش هيچ كس نمي رفتم حواسم نبود كي صبح مي شود مرحوم خوبي من را مي خواست من چند بار با وي جر و بحث كردم زمستان سال 1382 رفته بودم خانه يكي از بستگانم ساعت 8:30 بود كه مرحوم با صياد پسر عمويم نشسته بودند، من داشتم بر مي گشتم ايشان من را مي بينند نيت مرحوم خير بود او اول آمد و يقه من را گرفت هل داد و به من گفت مگر نگفتم برو خانه خودتان هيچ كس آن طرف نبود من چون چند روز بود كه به خانه نمي رفتم چاقو به همراه داشتم من ترسيدم فكر نمي كردم كه او بخواهد من را نصيحت كند و حتي چند ضربه به من زد من چاقو را برداشتم، نمي دانم چه شد كه چاقو به وي اصابت كرد و سه قدم رفت عقب من دنبالش دويدم نزديك خانه شد من فكر كردم به خانه مي رود سر يك سه راهي صياد را ديدم به وي چيزي نگفتم فردا عمويم  زنگ زد گفت اين اتفاق افتاده مرحوم از راه ديگري رفته بود و زمين افتاده بود من نمي خواستم بزنم قصد مرحوم خير بود من اختلاف اساسي با مرحوم نداشتم قتل را قبول دارم چاقوي من خورد ولي عمدي در كار نبود فقط مي خواستم بترسانم.
 پس از اظهارات رضا پاداشي صياد تنها گواه و شاهد حاضر در صحنه درگيري در جايگاه قرار گرفت و گفت مقتول در شب حادثه به سمت رضا رفت و چند مشت به اوزد من نديدم كه رضا ضربه اي را به مقتول بزند فقط ديدم مقتول فرار كرد چون تاريك بود نديدم.
اينجانب در دفاع از موكلم ضمن تسليت به اولياء دم مرحوم رحمان درخشان كه انسانهاي بسيار متدين و شريفي هستند از خداوند منان آرامش روح مرحوم را    مسآ لت نموده، اظهار داشتم كه رحمان دوست و رفيق نزديك موكل بود و مرحوم بارها او را مورد لطف خود قرار داده بود موكل مدتها، دچار تعارض رفتاري و خلفي شده بود و نمي توانست به درستي درا مور جاري خود تصميم عاقلانه اي بگيرد او در زمان ارتكاب جرم تنها شانزده سال داشته و طبق نظريه پزشكي قانوني علائمي از اختلال خلفي از نوع افسردگي و عدم كنترل تكانه برخوردار بود، او همانطور كه در اظهاراتش بيان نمود نه انگيزه ارتكاب قتل مرحوم را داشت و نه قصد و نيت مجرمانه را در خود احساس مي كرد وي ناخود آگاهاه وارد ماجرايي شد كه در نهايت ميله هاي زندان را همدم خود ديد او نه تنها قصد قتل را نداشته بلكه عملي را مرتكب شد عمدا نبوده است و با توجه به اينكه بند ب ماده206 قانون مجازات اسلامي مقرر نموده كه هر كس عمدآ عملي را انجام دهد كه نوعآ كشنده باشد هر چند قصد قتل را نداشته باشد قتل عمد است استدعا دارم مقرر فرماييد در صورت نياز با توجه به اوضاع و احوال قضيه موضوع به كمسيون پزشكي قانوني ارجاع گردد و از طرفي در اين جلسه به منع صدور حكم به مجازات مرگ طبق ماده 37 كنوانسيون حقوق كودك اشاره نمودم.
در نهايت قضات شعبه با اعلام تنفس وارد شور شدند و در با ادامه جلسه رياست محترم شعبه  اولياء محترم دم را به صلح و سازش و گذشت دعوت نمودند و با توافق اصحاب دعوي جلسه رسيدگي به دو ماه ديگر موكول شود تا با مذاكرات دو خانواده موضوع حل و فصل گردد.
از اينكه قضات محترم شعبه 74 دادگاه كيفري استان اين فرصت را به موكلم اعطا نمودند تا بتوان رضايت اولياء دم را جلب نمود صميمانه سپاسگذارم هر چند موكلم مستحق اعدام نيست اميدوارم اولياء دم مرحوم در جلسه آتي با احساس آرامش و اعلام گذشت حضور يابند.