اين 5 متهم نوجوان كه همگي زير سن 18 سال مرتكب قتل شدند، <امير>، <علي>، <سعيد>، <محمدرضا> و <حسين> نام دارند كه در حال حاضر پروندههايشان به دفتر رياست قوه قضاييه فرستاده شده است.
امير در سن 16 سالگي مرتكب قتل شد
نخستين پرونده مربوط به پسر نوجواني به نام امير است كه در سن 16 سالگي در استان فارس در پي يك نزاع مرتكب قتل شده بود.
28 آبانماه سال 84 متهم به قتل همراه دو تن از دوستانش به نامهاي <حسن> و <علي> مقابل نانوايي خيابان آزادگان شيراز با دو پسر ديگر به نامهاي <محسن> و <جواد> درگير شدند.
علت درگيري اين 5 جوان به درستي مشخص نبود اما امير كه در اين بين به خاطر ميانجيگري مرتكب قتل شده است در اين باره پيش از اين گفته بود: من به قصد ميانجيگري وارد معركه شدم. علي در آن روز چاقو داشت، آن را از او گرفتم تا اگر درگيري بالا گرفت بتوانم با آن چاقو بچهها را بترسانم. آن دو نفر از آنجا كه سن من از همه آنها كمتر بود، به شدت مورد ضرب و شتم قرارم دادند. من هم چاقو را در آورده و به آنها نشان دادم تا بترسند و ديگر مرا كتك نزنند. او ضربهاي به صورت من زد كه در اثر آن ديگر كنترلم را از دست دادم. در يك لحظه وقتي در حال نزديك شدن به من بود چاقو را به سينه او وارد كردم. من پس از اين ماجرا از ترس اينكه مبادا مرا دستگير كنند فرار كردم اما به خدا قسم كه اصلا قصد كشتن نداشتم. من اصلا او را نميشناختم. و همان روز پس از اين ماجرا موضوع را به پدرم گفتم. پس از اين ماجرا و معرفي امير به عنوان متهم به قتل در اين نزاع پروندهاي تشكيل و با بررسي و تحقيقات صورت گرفته آن را به دادگاه كيفري استان فارس فرستادند.
علي در سن 16 سالگي مرتكب قتل شد
دومين پرونده مربوط به پسري است كه او هم در سن 16 سالگي مرتكب قتل شده است.
علي در هشتم آبانماه سال 82 به اتهام قتل عمدي جواني به نام <مزدك> به صرف اقرار ضمني به قصاص نفس محكوم شد.
مزدك در روز حادثه با ميلاد يكي از دوستان موكل به صورت لفظي بحث كرده بود و با هم درگير شده بودند كه علي براي ميانجيگري در ميان انبوه جمعيت وارد ماجرا ميشود.
مزدك فحاشي كرده و با دست به صورت وي ميزند تا اينكه در ميان آنها درگيري رخ ميدهد. علي پس از اين ماجرا از روي كودكي و براي ترساندن مزدك چاقويي را كه همراه داشته خارج كرده اما از آن استفاده نميكند تا اينكه عدهاي مزدك را به سمت موكل هل داده و دو سانت از نوك چاقو ناخودآگاه به قسمت پايين سينه متوفي اصابت ميكند.
علي از همان زمان و در تمام مراحل دادرسي صراحتاً و بيآنكه در گفتههايش كوچكترين تعارضي وجود داشته باشد اعلام كرده بود كه ضربهاي به مقتول وارد نكرده و منكر ارتكاب قتل مرحوم مزدك شده بود.
سعيد در سن 17 سالگي مرتكب قتل شد
سومين پرونده مربوط به پسري است كه در سن 17 سالگي مرتكب قتل شده است.
ساعت 8 شب 23 خرداد سال 82 سعيد از آنجا كه خانوادهاش در سفر بودند، به غذافروشي يكي از دوستانش رفته بود اما آن شب دوست سعيد در مغازه حضور نداشت و به جاي او پسر جوان ديگري كه به تازگي در همان مغازه مشغول به كار شده بود، در آنجا حضور داشت.
سعيد طبق عادت و از آنجا كه با صاحب مغازه دوستي چندين و چند سالهاي داشت از روي پيشخوان مغازه، ساندويچي برداشت و مشغول به خوردن شد. شاگرد تازهكار در مغازه كه تا آن روز سعيد را در آن محل نديده بود و از دوستياش با صاحب مغازه اطلاعي نداشت، در واكنش به بياجازه برداشتن ساندويچ از سوي سعيد شروع به فحاشي كرد و درگيري دو پسر جوان آغاز شد.
شاگرد مغازه كه به خاطر كارش چاقوي آشپزخانه در دست داشت، با بالا گرفتن درگيري سعيد را تهديد كرد كه با چاقو به او ضربه ميزند. سعيد هم براي حفظ جانش شاگرد مغازه را به سمتي ديگر هل داد كه درپي همين ماجرا چاقو از دستش رها شد و اين بار به دست سعيد افتاد.
سعيد پس از دستگيري در اين باره گفته بود: <چاقو را از ترس اينكه شاگرد مغازه به من صدمهاي نزند، برداشتم. من نميخواستم به او ضربه بزنم. چاقو در دست من بود كه شاگرد مغازه به سمت من آمد و ناگهان در يك لحظه متوجه نشدم چطور نوك تيز چاقويي كه متعلق به خود او بود در شكمش رفت. پس از اين ماجرا او را بلافاصله به بيمارستان رساندم اما خيلي دير شده بود و در اثر خونريزي شديد فوت كرد.>
پس از دستگيري متهم و محاكمه او با توجه به اينكه سعيد بارها و بارها در جلسات مختلف عنوان ميكند كه قصد كشتن مقتول را نداشته اما حكم قصاص او صادر ميشود.
محمدرضا در سن 15 سالگي مرتكب قتل شد
<محمدرضا> چهارمين متهمي است كه در سال 82 وقتي كه تنها 15 ساله بود، متهم به قتل مردي به نام <محمدباقر> شده است و در حال حاضر او هم منتظر اعلام نظر رئيس قوه قضاييه است.
30 مرداد ماه سال 82 جواني به نام <حسين> با مراجعه به پليس گفت: پدرم به نام <محمدباقر> دو روز پيش كازرون را به مقصد شيراز ترك كرده اما تاكنون بازنگشته است.
با اعلام مفقودي محمدباقر، تحقيقات ماموران آغاز شد اما آنها توانستند تنها 11 روز پس از اعلام مفقودي اين مرد اتومبيل او را در روستاي فتحآباد كازرون كشف كنند.
با اين حال تحقيقات باز هم ادامه يافت تا اينكه مشخص شد در سرقت اتومبيل و كشتن راننده آن افرادي به نامهاي <محمدرضا>، <تقي>، <كريم> و <مهدي> دخالت داشتهاند.
سپس با دستگيري يكي از اين افراد كه <كريم> نام داشت، ماموران در اظهارات او متوجه ماجراهاي تازهاي شدند. كريم در اظهاراتش گفته بود: من به اتفاق آن سه نفر ديگر چند شب پيش كنار جاده ايستاده بوديم كه يك پيكان سواري نارنجيرنگ آمد. ما دست بلند كرديم. پيكان هم ايستاد و سوار شديم. در ميان راه از آنجايي كه راننده ميخواست آب به داخل رادياتور ماشين بريزد از خودرو پياده شد اما در همين حين نميدانم به چه دليل <تقي> سنگي برداشت و از پشت به سر راننده زد كه او به روي زمين افتاد.
در همين رابطه <محمدرضا> هم كه دستگير شده بود، گفت: پس از اين ماجرا بقيه بچهها هم آمدند و با هم چند مشت به سر و صورت و سينه راننده زديم، بعد جنازه او را داخل صندوق عقب پيكان انداختيم و در ميان راه متوجه شديم كه پيرمرد راننده هنوز جان دارد و سر و صدا ميكند. <تقي> كه پسرعمويم است و پشت فرمان نشسته بود، به طرف جاده خاكي رفت. ماشين را متوقف كرد و با چوب دو دفعه به بدن پيرمرد زد. سپس تسمهپروانهاي آورد و دور گردن پيرمرد انداختند و او را خفه كردند. سپس بچهها جنازه را آتش زدند و جسد را داخل گودالي قرار دادند.
پس از اظهارات اين دو پسر جوان بقيه متهمان هم دستگير شدند و در نهايت با كشف جسد و انتقال آن به پزشكي قانوني، متخصصان علت مرگ را در حالي كه به خاطر سوختگي جسد تشخيص ندادند اعلام كردند كه ضربه مغزي و شكستگي استخوان جمجمه ميتواند يكي از دلايل آن باشد. چند روز پس از جلسه محاكمه مادر <محمدرضا> به ملاقاتش ميرود و محمدرضا به او ميگويد كه آيا به وي پولي پرداخت شده يا خير كه مادرش به وي جواب منفي ميدهد. به اين ترتيب پس از آنكه متوجه ميشود فريب ديگر متهمان را خورده است در نامهاي در 13 آذرماه 82 به دادگاه اعلام ميكند كه يكي از متهمان وعده پول و ديگر وعدههاي واهي را داده است و او بههمين خاطر ارتكاب قتل را پذيرفته است در حالي كه نقشي در قتل نداشته است.
اين در حالي بود كه پس از اين ماجرا هم دادگاه بدون تحقيق نسبت به ادعاي محمدرضا و انكار قتل از سوي او در 16 ديماه سال 82 با استدلالاتي به صرف اقرار موكل، او را به قصاص نفس و به استناد ماده 621 قانون مجازات اسلامي به لحاظ شركت در آدمربايي به تحمل 15 سال حبس و به استناد ماده 636 قانون مجازات اسلامي به تحمل يك سال حبس به لحاظ مخفي كردن جسد مقتول، محكوم و ديگر متهمان را نيز به حبسهاي طولانيمدت به اتهام آدمربايي و مخفي كردن جسد و جنايت بر ميت محكوم كرد.
حسين در سن 16 سالگي مرتكب قتل شد
و در نهايت پنجمين پرونده متعلق به پسري است كه در سن 16 سالگي مرتكب قتل شده است.
ساعت 21 مرداد سال 82 ماموران گشت كلانتري 108 متوجه دو پسر جوان كه در حال فرار بودند، شدند.
ماموران با مشكوك شدن به موضوع دو پسر جوان كه خودشان را <حسين> و <امرالله> معرفي كرده بودند، آنها را دستگير كردند.
در بازجوييهاي اوليه در همان محل مشخص شد كه بين اين دو نفر و عدهاي ديگر درگيري به وجود آمده و در اين بين جواني به نام <مهدي> مجروح و به بيمارستان منتقل شده است.
با انتقال همان دو متهم به اداره آگاهي <حسين> در بازجوييها ماجرا را شرح داد و گفت: <در خيابان زنجان در حال قدم زدن بوديم. من براي انجام كاري از دوستم براي چند دقيقهاي جدا شدم. وقتي دوباره به همان محل بازگشتم متوجه درگيري دوستم با پسر ديگري شدم، نميدانستم دليل درگيري آنها چه بود. من آنها را جدا كردم ولي دوباره درگيري آغاز شد، تا اينكه در يك لحظه پسري به هواخواهي همان پسر آمد و با ميله فلزي به سر من و امرالله زد. من دستهاي او را گرفتم و گفتم نزن، ما دعوا نداريم و او را با حرفهاي خود قانع كردم اما ناگهان از پشت پسر ديگري مرا با مشت زد. در آن لحظه من چاقويي را كه داشتم، در آوردم. به قصد ترساندن آن افراد بود و نميخواستم كسي را با آن بزنم. من چاقو را به هيچ كسي نزدم. در يك لحظه فقط به ياد دارم كه همه گفتند قاتل را بگيريد اما من نميدانستم به درستي كه چه اتفاقي رخ داده است. با اين اظهارات در نهايت براي حسين به اتهام قتل، كيفرخواست صادر و پروندهاش براي رسيدگي به شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد كه حكم صادره در نهايت از سوي يكي از بازرسان ويژه، زماني كه پرونده براي استيذان فرستاده شده بود، به خاطر داشتن نقايصي استيذان نشد.
با اين نقص در اجراي ماده 2 قانون وظايف و اختيارات رياست قوه قضاييه پرونده بار ديگر در شعبه 13 ديوانعالي كشور مورد رسيدگي قرار گرفت كه اين بار هم قضات اين شعبه استدلالهاي بيان شده را رد كردند.
به اين ترتيب در حال حاضر پرونده يك مرتبه ديگر براي استيذان به دفتر رياست قوه قضاييه فرستاده شده است.
به اين ترتيب پرونده اين 5 متهم در حال حاضر با توجه به نظر آيتالله شاهرودي در انتظار ورود به مرحله تازهاي است.