احضار 3 هنرمند به خاطر تلاش براي نجات بهنود شجاعی

جرمی به اسم تلطیف احساسات عمومی

نعمت احمدی -  

کارگزاران

قانون مجازات اسلامی را ورق می‌زنم، به مجموعه قوانین جزائی رجوع می‌كنم، ترمینولوژی حقوقی را با ولع نگاه می‌كنم. آخر، سه چهره محبوب سینمایی، عزت‌الله انتظامی، پرویز پرستویی و كیومرث پوراحمد به جرم افتتاح حساب – به قصد تلطیف احساسات عمومی – توسط بازپرس شعبه اول دادسرای امورجنایی به دادسرا احضارشدند. موضوع را از منظر دوربین سینمایی نگاه می‌كنم، تراژدی، احساسی یا كمیك، راستی دستی در كارسینما ندارم تا با ادبیات سینمایی صحبت كنم اما از وقتی كه تعقلی پیدا كردم، مش‌حسن با گاوش، آقای هالو با قهوه‌چی شاد و خندانش و بزرگتر كه شدم، مرد هزارچهره سیاست- خان مظفر – را در شعر روان مجموعه هزاردستان دوست داشتم. او عشق به وطن را با بازی درخشان خود در فیلم گاو در یكی شدن با گاو كه درفرهنگ اساطیری ایران نماد زایش و رویش و تداوم حیات است به من ارمغانی داشت.حالا دهان این نازنین را به گفته احمد شاملو می‌بویند كه شاید گفته باشد دوستت می‌دارم. نمی‌خواهم به بوی پیراهن یوسف سینمای ایران كه حاج‌كاظم‌وار طغیان كرد و تصور شیشه‌ای این و آن را در آژانس دربسته شیشه‌ای به تهمت سالیانی كه – فرمانده – بود و فرمانش متاع، بگویم، جرمت – تلطیف احساسات عمومی – است كه هنوز از بهت بازی عریانش در – مارمولك – خارج

نشده‌ام. دوربین قصه‌های مجید كه همه‌اش زندگی بود را نمی‌خواهم خاموش كنم كه – تلطیف احساسات عمومی – جرم است می‌خواهم وارد دنیای خشن حقوق بشوم. متأسفانه در باب تعیین سن بلوغ مدت‌ها اختلاف است ماده 1210 بلوغ را متناسب با گذر ایام دانسته است كه با اما و اگرهای فراوانی روبه‌روست، من وارد این مقوله نمی‌شوم كه اگر فردی در سن 15 سالگی مرتكب قتل شد، اعدام می‌شود، اما اگر همین فرد در سن 15 سالگی صاحب ثروتی شد نمی‌تواند حساب بانكی باز كند و این ثروت بادآورده را به جای بالش و متكا به بانك بسپارد كه فردای آن روز به اداره راهنمایی و رانندگی مراجعه كند و با همه تبحر در رانندگی گواهینامه بگیرد و به آن بانك مراجعه كند و بخشی از پول خود را برداشت كند و اتومبیلی بخرد. او قادر نیست اتومبیلی بخرد چون رشید نیست، اما اعدام می‌شود چون بالغ است، لابد برای این پارادوكس جوابی هست كه من نمی‌فهمم، اما موارد دیگری هست كه من به اعتبار قانون و با این پشتوانه كه بیش از 30 سال تجربه وكالت و 20 سالی تجربه معلمی دارم باید بفهمم، اگر نفهمیده‌ام اشكال جای دیگری است؛ وظایف دادسرا، دادگاه، اجرای احكام، اولیای دم همه و همه را قانون تعریف كرده است. فردی در سن 17 سالگی، نه در سن 40 سالگی و اوج پختگی مرتكب قتل می‌شود، بازداشت می‌گردد، دادستان رسیدگی به موضوع را از بازپرس می‌خواهد، بازپرس مسوول تحقیقات مقدماتی است به این نتیجه می‌رسد كه فردی كه مرتكب قتل شده از روی عمد مخلوقی را بی‌جان كرده است؛ به قانون رجوع می‌كند برابر یكی از بندهای ماده 206 قانون مجازات اسلامی، قتل را عمد تشخیص می‌دهد، او معتقد به مجرمیت است، به نظردادستان یا معاون او می‌رسد، موافقت می‌كنند، قرار مجرمیت صادر می‌شود و براساس این قرار، دادسرا كیفرخواست صادر می‌كند و پرونده را به دادگاه می‌فرستد. دادگاه كیفری استان با حضور 5 قاضی و نماینده دادستان كه ازكیفرخواست دفاع می‌كند تشكیل می‌شود. متهم به قتل باید وكیل انتخاب كند اگر وكیل انتخابی نداشت، دادگاه برایش وكیل تسخیری انتخاب می‌كند؛ دادگاه هم نظر دادستان كه به تبع نظر بازپرس بوده را می‌پذیرد؛ حكم اعدام صادر می‌شود، این حكم مراحلی را طی می‌كند و سرانجام اگر تایید و واجب‌الاجرا شد به جهت – استیذان – نزد رئیس قوه قضائیه فرستاده می‌شود. رئیس قوه قضائیه با درنظر گرفتن مراحل رسیدگی، اجازه اجرای حكم را صادر می‌كند؛ پرونده در نوبت اجرای احكام دادسرای جنایی قرار می‌گیرد. از زمان تصدی آیت‌الله شاهرودی بر ریاست قوه قضائیه و توجه به – صلح و سازش – دایره‌ای در اجرای احكام دادسرای جنایی تشكیل شده به نام – دایره صلح و سازش – كوشش می‌كنند در وهله اول رضایت اولیای دم را اخذ كنند. جلسات متعددی برگزار می‌شود؛ من شاهد مرارت این واحد بوده‌ام، افراد خیری هستند كه حاضرند دیه را بپردازند، كمیته امداد امام ( ره ) هم در این زمینه فعال است اصلا پنج شنبه آخرسال با این نام خوانده می‌شود و هرساله تعداد زیادی ازمحكومین اعم از محكومین به اعدام یا پرداخت دیه توسط مردم یا ستاد دیه یا واحد صلح و سازش از زندان و مرگ حتمی نجات پیدا می‌كنند، همت هنرمند پرآوازه ایران عزت‌الله انتظامی كه بازی درخشان او در فیلم گاو مورد تایید حضرت امام(ره) هم واقع شد و عمر پرباری كه در راه هنر و اعتلای آن و دوری از ابتذال صرف كرده‌اند دركنارپرویز پرستویی كه هنرمندترین هنرمند این كشور است با همراهی آقای كیومرث پوراحمد، كسی كه نماد كارگردان اجتماعی است، درست كاری را انجام داده‌اند كه – ستاد دیه – انجام می‌دهد؛ كاری را انجام داده‌اند كه – واحد صلح و سازش – اجرای احكام انجام می‌دهد و همان كاری را می‌كنند كه آیت‌الله شاهرودی با اعطای مهلت و جلوگیری از اجرای حكم اعدام به جهت اخذ رضایت انجام می‌دهند، اظهارنظر درپرونده‌هایی كه حكم قطعی صادرشده با بازپرس نیست این هم با این ادبیات – این افراد با ایجاد ( لابد افتتاح ) یك شماره حساب جمعی قصد در تلطیف احساسات عمومی را داشته تا مردم تحت تاثیر قرار گرفته و برای یك مجرم و قاتل جانی ملاحظه خرج دهند در صورتی كه این فرد قاتل بوده و حكمش برابرقانون قصاص است، لابد افراد دیگری كه اعدام می‌شوند قاتل نبوده و حكم‌شان هم نمی‌توانسته قصاص باشد؟ اما اعدام می‌شوند یا اینكه افرادی كه موفق می‌شوند رضایت بگیرند – قاتل جانی – نبوده، بلكه به گفته سید فیلم گوزنها – قتل جزوی – انجام داده‌اند. نمی‌دانم بازپرس شعبه اول دادسرای جنایی تهران با شكایت چه كسی سه بزرگمرد عرصه هنر را به اتهام – تلطیف احساسات عمومی – احضاركرده است؟ اگر راسا دست به این اقدام زده باشد باید گفت هر دم از این باغ بری می‌رسد و اگر شاكی خصوصی دارد، چه كسی این مطلب را مجرمانه و در صلاحیت دادسرای جنایی دانسته است و رسیدگی به آن را از بازپرس شعبه اول خواسته است؛ و درنهایت، به باور من اگر پرونده رسیدگی مقدماتی اتهام قتل عمد بهنود را همین بازپرس برعهده داشته و قرار مجرمیت صادركرده باشد با این عمل خود ثابت كرد كه در رسیدگی جانب بی‌طرفی را رعایت نكرده و همین حركت از مواردی است كه باید ریاست قوه قضائیه آن را از موارد بررسی مجدد در پرونده بداند، هرچند تخلف در احضار افرادی كه كوشش می‌كنند به ضرب‌المثلی برگرفته از تعالیم دینی ما – در عفو لذتی است كه در انتقام نیست – جامه عمل بپوشند غیرقابل اغماض است.

   

http://mostafaei.blogfa.com/post-48.aspx

:

تاملي بر احضار سه هنرمند به دادسرای جنایی

 :

محمد مصطفایی 

اعتماد ملی