حكم قصاص«كمال» 17 ساله , شاگرد آرایشگری كه در هواخواهی از صاحبكارش مرتكب قتل شده بود از سوی دیوان عالی تایید شد. افسران كلانتری 111 هفتچنار تهران شامگاه 21 فروردین 1386 متوجه شدند مرد جوانی مقابل آرایشگاه خیابان 16 متری «امیری» با ضربههای كارد، نقش زمین شده است
پلیس و اورژانس برای نجات «شاهین» 25 ساله سریعا وارد عمل شدند اما او بر اثر خونریزی شدید تسلیم مرگ شد.
بدینترتیب بازپرس «حسین اصغرزاده» كشیك دادسرای جنایی پایتخت و كارآگاهان دایره 10 اداره آگاهی مركز نیز به قربانگاه رفتند و رسیدگی به جنایت را در دستور كار خود قرار دادند. تحقیق محلی نشان میداد «شاهین» به دنبال دعوا با «كمال» 17 ساله كه شاگرد آرایشگر بود مورد ضربات چاقو قرار گرفت و جان باخت.
با افشای این مسئله، مجرم نوجوان فقط دو ساعت بعد ردیابی شد و در حالی كه تلاش میكرد از پایتخت فرار كند، دستگیر شد. كمال كه میدانست هیچ شانسی برای گمراه كردن بازپرس و پلیس جنایی ندارد بدون هیچ مقاومتی لب به اعتراف گشود و به تشریح جزئیات حادثه پرداخت. او مدعی شد هنگامی كه در آرایشگاه سرگرم اصلاح موی مشتریاش بود متوجه متلكپرانی شاهین به یك دختر شد و به خاطر غیرتی شدن، دست به این جنایت زده است! بهدنبال اعترافهای متهم، كیفرخواست از سوی «محمدرضا حیدری» دادیار شعبه اظهارنظر دادسرای ناحیه 27 صادر و به شعبه 71 دادگاه كیفری تهران فرستاده شد.
در ابتدای نشست رسیدگی به این پرونده كه به ریاست قاضی «نوراللـه عزیزمحمدی» و با حضور چهار مستشار برگزار شد، نماینده دادستان به تشریح كیفرخواست پرداخت و برای كمال اشد
مجازات را خواهان شد. سپس مادر داغدار روبهروی پنج قاضی ایستاد و برای قاتل پسرش درخواست حكم مرگ كرد.
عزیزمحمدی از «خسرو» و «محمدمهدی» كه شاهد جنایت بودند خواست یك به یك به بیان جزئیات آنچه دیدهاند، بپردازند.
خسرو 40 ساله گفت: جلوی مغازهام ایستاده بودم كه متوجه درگیری چند پسر شدم. جلو رفتم و میانجیگری كردم. آن موقع شاهین، سوار موتورش شد تا محل را ترك كند اما یكی از پسران فحش داد و درگیری از سر گرفته شد. آنجا بود كه كمال از پشت یك ضربه به شاهین زد. محمدمهدی 26 ساله شاهد دیگر نیز كمال را عامل جنایت نامید و گفت دیده كه او ضربه را به شاهین زده است.وقتی نوبت دفاع مجرم رسید جنایت را پذیرفت و گفت: «همراه مهدی و محمد، جلوی آرایشگاه ایستاده بودم كه فهمیدم شاهین به چند دختر متلك گفته و با آنها درگیر شده است.» وی اضافه كرد: مهدی (پسر صاحبكارم) جلو رفت و با شاهین درگیر شد. آن موقع بود كه پدرش سر رسید اما شاهین او را هول داد و مهدی فریاد زد كه از مغازه چاقو بیاورم.
كمال ادامه داد: شاهین كه عصبانی بود به من حمله كرد و به ناچار چاقو كشیدم. نمیدانم چطور شد كه ناگهان من و شاهین روی زمین افتادیم و چاقو از پشت به قلب او فرو رفت! باور كنید قصد كشتن او را نداشتم. با پایان حرفهای این پسر عزیزمحمدی ریاست دادگاه و چهار مستشار شعبه وارد شور شدند و متهم را به قصاص نفس محكوم كردند.
روز چهارشنبه حكم صادره به تایید قضات شعبه 33 دیوان عالی كشور رسید و كمال به روزهای پایان زندگی نزدیك شد