فرشته حليمي – اعتماد ملی
يك هفته پس از اجراي حكم محمد حسنزاده سخنگوي قوه قضاييه در مورد اجراي حكم اين نوجوان اعلام كرده بود: <در قانون چيزي به عنوان اعدام براي افراد زير 18 سال نداريم و آن چيزي كه در قوانين براي افراد 15 تا 18 سال وجود دارد، بحث قصاص است. محمد حسنزاده نيز كه از سنندج به دار آويخته شد در زمان اجراي حكم بالاي 18 سال بود.>
اظهارنظر جمشيدي، از آنجا كه سن محمد حسنزاده در زمان اجراي حكم به گفته منابع آگاه كمتر از 18 سال اعلام شده بود، كنجكاويها را آنچنان برانگيخت كه تنها ديدن شناسنامه محمد ميتوانست ابهام اين ماجرا را برطرف كند. پدر محمد حسنزاده كه باغي نزديك به قبر پسرش در همان روستا دارد، آنقدر از آنچه بر سرش آمده
خسته و درمانده است كه بيحوصله به پاي كوهي در همان حوالي اشاره ميكند و ميگويد: <ببينيد آنجا قبر پسرم است حتي پول اينكه برايش سنگ قبر هم بخرم، ندارم. از تمام دنيا همين باغ را كه در حال حاضر در آن كار ميكنم، دارم. حاضر بودم اين باغ را هم بفروشم تا پسرم را اعدام نكنند اما چه ميشود كرد كه حتي از به دار آويخته شدن او خبر هم نداشتم.>
پدر محمد از روز به دار آويخته شدن پسرش خبر نداشت. نه پدرش و نه مادرش كه از روز دفن جسد محمد هر روز بر سر مزارش ميرود.
پدر محمد در اينباره ميگويد: <ما اصلا خبر نداشتيم محمد را اعدام كردند. يكي دو روز پس از اينكه پسرم را به دار آويختند در ده اهالي از اينكه پسرم اعدام شده است، حرف ميزدند. من باور نميكردم. به زندان سنندج رفتم. از آنجا كه پيش از آن هم چندين مرتبه رفته بودم و نگذاشته بودند با پسرم صحبت كنم و او را ببينم، فكر ميكردم آن روز هم از ديدن پسرم جلوگيري ميكنند اما مسوولان زندان در كمال ناباوري به من گفتند كه جنازه محمد را براي دفن تحويل بگيرم. باورم نميشد. پسرم را اعدام كرده بودند بدون اينكه حتي به ما خبر بدهند. اولياي دم پرونده محمد از ماجرا خبر داشتند. در روز اجراي حكم تنها آنها براي مراسم دعوت شده بودند و پس از اجراي حكم به اهالي گفته بودند كه محمد را اعدام كردند.>
پدر محمد حسنزاده در مورد اينكه چرا نتوانسته بود رضايت اولياي دم را جلب كند نيز ميگويد: <من حاضر بودم تمام زندگيم را بفروشم. حاضر بودم زندگي خودم را بدهم تا آنها محمد را اعدام نكنند. از اهالي شنيدهام حالا كه آنها محمد را اعدام كردند هم خودشان راضي نيستند. با چند نفر از اهالي ده صحبت كرده بودند و از اينكه محمد را اعدام كردند ابراز پشيماني كرده بودند اما چه فايده دارد. حالا پسرم در خاك است. هر روز كه به باغ ميآيم سر خاك محمد ميروم. محمد تنها يك نوجوان بود كه متهم به قتل شد. من كوتاهي كردم كه بيشتر مراقبش نبودم تا مرتكب چنين گناهي نشود اما او بچه بود و نبايد به اين سرعت مجازاتش اعمال ميشد.> پدر محمد حسنزاده در مورد اينكه ماجراي درگيري پسرش با مقتول چه بوده و چطور مرتكب قتل شد، ميگويد: <اسم مقتول هم محمد بود. او هم سني نداشت. در زمان قتل پسر من 14 سال و 11 ماه داشت و مقتول هم 10 ساله بود. آنها بر سر مسائل مختلف كه بيشتر ماجراها ناشي از مسائل بچهگانه بود، با هم اختلاف داشتند. در روز حادثه پسر و دخترم در باغ در حال كار بودند كه مقتول همراه يكي از دوستانش وارد باغ ما شدند. آنجا هم باز با يكديگر درگير ميشوند كه پسرم با يك چوبدستي به سر مقتول ميزند و مرتكب قتل او ميشود.>
اهالي محل هم از خانواده محمد راضي هستند. يكي از اهالي كه بسيار از اعدام محمد اظهار ناراحتي ميكند، ميگويد: خانواده حسنزاده بسيار آرام هستند. آنها با كسي كار ندارند. سرشان در لاك خودشان است. خانواده خوبي هستند. اما از زماني كه آقاي حسنزاده از همسرش جدا شد، بچههاي آنها بيتاب شدند. بر سر مسائل مختلف بهانه ميگرفتند. با ديگر بچههاي ده نزاع ميكردند و بر سر هر مساله كوچكي درگيري پيش ميآمد. محمد از همه بيشتر ناراحتي و بيتابي ميكرد.
با به دست آمدن شناسنامه محمد حسنزاده حالا ديگر ابهامي در كار نيست چراكه او در زمان اجراي حكمش تنها 16 سال و 11 ماه سن داشته و در زمان قتل هم 14 ساله بوده كه در نهايت هم در بيستودومين روز خردادماه سال جاري به دار آويخته شد.
حالا سخنگوي قوه قضاييه كه به صراحت در جلسه هفتگي خود در واكنشي به بيانيه اتحاديه اروپا اعلام كرده بود، محمد حسنزاده در زمان اجراي حكم بالاي 18 سال داشته است با ديدن برگ اول شناسنامه محمد كه حكايت از تولد او در سال 1370 دارد، چه خواهد گفت؟