روزنامه اعتماد
دادگاه اطفال رشت پسر نوجواني را كه پدرش را به قتل رسانده و جسد او را مثله كرده بود با تقاضاي اوليايدم به قصاص محكوم كرد
مهيار زماني كه ۱۷ سال داشت پس از خوردن مشروب و در پي مشاجره پدر و مادرش، پدر خود به نام محمد را با ضربات چاقو به قتل رساند و جسدش را مثله كرد.
مهيار در جلسه محاكمه در دفاع از خود گفت: اتهام قتل را قبول دارم و از اتفاقي كه افتاده است بسيار پشيمان هستم، اما در آن زمان كاملاً مست بودم و اختياري نداشتم. فقط به ياد دارم كه با چاقو پدرم را زدم.
وي ادامه داد: پدر و مادرم از وقتي كه من بچه بودم با هم اختلاف داشتند تا جايي كه مادرم تصميم به جدايي گرفت. دو سال قبل از حادثه پدرم به خاطر كارهاي خلافي كه ميكرد به زندان افتاد و دو سال زنداني بود، سه روز قبل از حادثه او آزاد شد و به خانه برگشت، اما باز هم با مادرم اختلاف پيدا كرد. پدرم خيلي مشروب ميخورد و من را هم مجبور ميكرد كه مشروب بخورم، مادرم با اين كار پدرم خيلي مخالف بود. روز حادثه پدرم دو ليوان مشروب ريخت و يكي را به من داد، من هم آن را نوشيدم و بعد به اتاق خودم رفتم، يكدفعه صداي داد و فرياد مادرم را شنيدم، پدرم داشت او را كتك ميزد، كار آنقدر بالا گرفت كه همسايهها دخالت كردند و همه چيز آرام شد و پدرم از منزل بيرون رفت من هم به اتاقم برگشتم.
مهيار در ادامه گفت: حالم خوب نبود و دراز كشيده بودم كه ناگهان با شنيدن صداي فرياد مادرم متوجه شدم پدرم به خانه برگشته است. او دو بطري مشروب در دستش بود، باز مشروب ريخت كه با هم بنوشيم، مادرم با اين كار مخالفت و پدرم به سمت وي حمله كرد و او را به شدت كتك زد. ديگر نتوانستم تحمل كنم، چاقو برداشتم و پدرم را تهديد كردم كه اگر دست از سر مادرم برندارد خودم را ميكشم. پدرم هيچ توجهي نكرد و با شدت بيشتر مادرم را كتك زد، ديگر نتوانستم تحمل كنم، چشمانم را بستم و ضربه چاقو را به گردنش زدم.
مهيار كه به شدت اظهار پشيماني ميكرد، افزود: به ياد ندارم چطور جسد را مثله كردم. حالم اصلاً خوب نبود و نميدانستم چه ميكنم. از وقتي خيلي كوچك بودم پدرم مرا كتك ميزد، اگر كاري ميخواست انجام دهم و گوش نميكردم كتك ميخوردم. دو سالي كه پدرم نبود، با مادرم خيلي راحت زندگي ميكرديم. با تمام رفتارهاي خشني كه پدرم داشت او را دوست داشتم و نميدانم چطور شد كه كنترل خودم را از دست دادم و او را كشتم.
دادگاه اطفال رشت پسر نوجواني را كه پدرش را به قتل رسانده و جسد او را مثله كرده بود با تقاضاي اوليايدم به قصاص محكوم كرد
مهيار زماني كه ۱۷ سال داشت پس از خوردن مشروب و در پي مشاجره پدر و مادرش، پدر خود به نام محمد را با ضربات چاقو به قتل رساند و جسدش را مثله كرد.
مهيار در جلسه محاكمه در دفاع از خود گفت: اتهام قتل را قبول دارم و از اتفاقي كه افتاده است بسيار پشيمان هستم، اما در آن زمان كاملاً مست بودم و اختياري نداشتم. فقط به ياد دارم كه با چاقو پدرم را زدم.
وي ادامه داد: پدر و مادرم از وقتي كه من بچه بودم با هم اختلاف داشتند تا جايي كه مادرم تصميم به جدايي گرفت. دو سال قبل از حادثه پدرم به خاطر كارهاي خلافي كه ميكرد به زندان افتاد و دو سال زنداني بود، سه روز قبل از حادثه او آزاد شد و به خانه برگشت، اما باز هم با مادرم اختلاف پيدا كرد. پدرم خيلي مشروب ميخورد و من را هم مجبور ميكرد كه مشروب بخورم، مادرم با اين كار پدرم خيلي مخالف بود. روز حادثه پدرم دو ليوان مشروب ريخت و يكي را به من داد، من هم آن را نوشيدم و بعد به اتاق خودم رفتم، يكدفعه صداي داد و فرياد مادرم را شنيدم، پدرم داشت او را كتك ميزد، كار آنقدر بالا گرفت كه همسايهها دخالت كردند و همه چيز آرام شد و پدرم از منزل بيرون رفت من هم به اتاقم برگشتم.
مهيار در ادامه گفت: حالم خوب نبود و دراز كشيده بودم كه ناگهان با شنيدن صداي فرياد مادرم متوجه شدم پدرم به خانه برگشته است. او دو بطري مشروب در دستش بود، باز مشروب ريخت كه با هم بنوشيم، مادرم با اين كار مخالفت و پدرم به سمت وي حمله كرد و او را به شدت كتك زد. ديگر نتوانستم تحمل كنم، چاقو برداشتم و پدرم را تهديد كردم كه اگر دست از سر مادرم برندارد خودم را ميكشم. پدرم هيچ توجهي نكرد و با شدت بيشتر مادرم را كتك زد، ديگر نتوانستم تحمل كنم، چشمانم را بستم و ضربه چاقو را به گردنش زدم.
مهيار كه به شدت اظهار پشيماني ميكرد، افزود: به ياد ندارم چطور جسد را مثله كردم. حالم اصلاً خوب نبود و نميدانستم چه ميكنم. از وقتي خيلي كوچك بودم پدرم مرا كتك ميزد، اگر كاري ميخواست انجام دهم و گوش نميكردم كتك ميخوردم. دو سالي كه پدرم نبود، با مادرم خيلي راحت زندگي ميكرديم. با تمام رفتارهاي خشني كه پدرم داشت او را دوست داشتم و نميدانم چطور شد كه كنترل خودم را از دست دادم و او را كشتم.
در ادامه جلسه دادگاه مريم مادر مهيار كه متهم رديف دوم پرونده است در جايگاه قرار گرفت و گفت: من اتهام مشاركت در قتل را قبول ندارم و مهيار به تنهايي پدرش را كشت، اما بايد بگويم در همين عمر كوتاه مهيار، او خيلي از سوي پدرش آزار ديد. محمد، من و مهيار را كتك ميزد و به زور به مهيار مشروب ميخوراند و هيچ توجهي به حال پسرش نداشت. همسرم خلافكار بود و ما از همان سالهاي اول زندگيمان با هم مشكل داشتيم تا اينكه زنداني شد، من هم تقاضاي طلاق كردم. به رغم اينكه خيلي تلاش كردم، دادگاه به دليل اينكه محمد مخالف طلاق بود تقاضاي مرا رد كرد و دوباره به خانه همسرم برگشتم. هميشه كابوس اين را داشتم كه اگر وي آزاد شود بايد چه كنم تا اينكه سه روز قبل از حادثه محمد به خانه برگشت و باز آزارها شروع شد. شوهرم از روز اول كه آمد مرا كتك ميزد.
روز حادثه من و شوهرم دعوا كرديم او به شدت مرا مورد ضرب و جرح قرار داد و درگيري آنقدر بالا گرفت كه همسايهها به خانهمان ريختند. بعد از آرام شدن خانه، شوهرم دوباره به زور به مهيار مشروب داد.
مريم ادامه داد: مهيار حالش خوب نبود و من به محمد گفتم اين كار را نكند، مهيار به اتاقش رفت و شوهرم با عصبانيت به جان من افتاد. پسرم از اتاق بيرون آمد، شوهرم از من ميخواست در برابر چشم مهيار از او تمكين كنم. من حاضر نشدم اين كار را بكنم. شوهرم مرا كتك ميزد و كارهايي ميكرد كه من نميخواستم مهيار ببيند. در اين لحظه مهيار وقتي ديد پدرش مرا ميزند عصباني شد و از او خواست به اين وضعيت پايان دهد، اما وي توجهي به حرفش نكرد. مهيار به آشپزخانه رفت، چاقويي را در كمرش گذاشت و تهديد كرد اگر پدرش همچنان به كتك زدن من ادامه دهد خودزني خواهد كرد، اما باز هم محمد اعتنايي نكرد. پسرم يكدفعه به سمت پدرش حمله كرد، چاقو را از كمرش بيرون آورد و چشمان پدرش را گرفت و ضربهيي به گردنش زد و بعد جسد را به داخل حمام برد. مهيار اصلاً در حالت عادي نبود و من هم نميتوانستم جلويش را بگيرم، همانطور مهيار جسد پدرش را در حمام مثله ميكرد و به او ناسزا ميگفت و هيچ چيز هم جلودارش نبود.
بنا بر اين گزارش پس از پايان جلسه محاكمه قاضي شعبه ۱۰۲ دادگاه اطفال رشت با تقاضاي اوليايدم مهيار را به قصاص محكوم كرد.