محمد جعفر ساعد- دانشجوی دوره دکتری جزا و جرم شناسی ، کارآموز وکالت
اصل خبر : حکم اعدام جوان 20 ساله ای که در جریان درگیری در سن 16 سالگی موجبات مرگ همکلاسی خود را در مدرسه فراهم آورده بود ، در اجرای احکام است
موضوع از چه قرار است ؟ به روایت لایحه وکیل مدافع علی ، او که برای میانجیگری وارد معرکه ای شده ، چاقویی را فقط برای ترساندن مزدک نشان می دهد اما در این میان ، به واسطه هل دادن تعدادی از بچه های مدرسه ، مزدک مجروح می شود و سپس فوت می کند. علی هم به عنوان متهم به قتل مزدک به موجب بند “ب” ماده 206 محکوم به قصاص می شود و با قطعی شدن رای ، ضمن در خواست وکیل وی از ریاست قوه قضاییه ، جوان ناکام اکنون در انتظار اجرای حکم ، آخرین نفس هایش را در این دنیای وانفسا تجربه می کند.
تحلیل موضوع: صرف نظر از وقوع جرم در دوران 16 سالگی وایراد وارد بر تحمیل مسوولیت کیفری بر اشخاص در این مقطع سنی و قطع نظر از عدم رعایت تشریفات قانونی نظیر عدم بازسازی صحنه قتل و تنویز زوایای ضربه وارده بر سینه مقتول ، آنچه مسلم است اینکه علی در این حادثه صرقا چاقو را به نشانه ترس بازکرده و به دنبال آن وقوع جراحت به واسطه هل دادن بچه های پیرامون وی بوده است و به موجب همان بند استنادی دادگاه محترم ، تنها زمانی واقعه اتفاقی مشمول این بند می شود که ” کاری ” از سوی مرتکب صورت گرفته باشد و اتفاقا “کار” مزبور در ادبیات حقوق کیفری و در این مورد باید به شکل ” مثبت ” تبلور یابد . از این رو ، به رغم نشان دادن چاقو ، وقوع حادثه به واسطه جراحت ناشی از چاقو بوده که علی به هیچ روی در آن نقشی نداشته است . توسل به واژگان خشک و بی انعطاف حقوق کیفری در مواردی که یک کودک یا نوجوان به ناگاه و ناخواسته در منجلاب بزهکاری و به ویژه قتل گرفتار می شود، جز افزودن خاتمه حیات جوانی دیگر در کنار جوان متوفی، هیچ منفعتی برای جامعه و خانواده مقتول به بار نخواهد آورد ، جز اینکه دردی به خانواده ای دیگر تحمیل کند.
تکلمه : با اینکه تردیدی در دلخراش و غیر قانونی بودن رخدادهای جنایی به ویژه قتل ، برای ما و شما وجود ندارد، اما نوع اتفاق و نحوه ارتکاب با عنایت به شخصیت کودک یا نوجوان مرتکب یا حتی حرفه ای یا اتفاقی و احساسی بودن مرتکب ، خود به نوعی گویای صحت و سقم همان مقاصدی است که همواره با عنوان ادبیات خشک و سخت بودن حقوق کیفری بر ان سخن می رانیم . حال ، آیا بهتر نیست که با تفسیر منطقی به وقایعی اینچنین ، از حیات کودکان و جوانان ” ناخواسته بزهکار” حمایت کنیم ؟
موضوع از چه قرار است ؟ به روایت لایحه وکیل مدافع علی ، او که برای میانجیگری وارد معرکه ای شده ، چاقویی را فقط برای ترساندن مزدک نشان می دهد اما در این میان ، به واسطه هل دادن تعدادی از بچه های مدرسه ، مزدک مجروح می شود و سپس فوت می کند. علی هم به عنوان متهم به قتل مزدک به موجب بند “ب” ماده 206 محکوم به قصاص می شود و با قطعی شدن رای ، ضمن در خواست وکیل وی از ریاست قوه قضاییه ، جوان ناکام اکنون در انتظار اجرای حکم ، آخرین نفس هایش را در این دنیای وانفسا تجربه می کند.
تحلیل موضوع: صرف نظر از وقوع جرم در دوران 16 سالگی وایراد وارد بر تحمیل مسوولیت کیفری بر اشخاص در این مقطع سنی و قطع نظر از عدم رعایت تشریفات قانونی نظیر عدم بازسازی صحنه قتل و تنویز زوایای ضربه وارده بر سینه مقتول ، آنچه مسلم است اینکه علی در این حادثه صرقا چاقو را به نشانه ترس بازکرده و به دنبال آن وقوع جراحت به واسطه هل دادن بچه های پیرامون وی بوده است و به موجب همان بند استنادی دادگاه محترم ، تنها زمانی واقعه اتفاقی مشمول این بند می شود که ” کاری ” از سوی مرتکب صورت گرفته باشد و اتفاقا “کار” مزبور در ادبیات حقوق کیفری و در این مورد باید به شکل ” مثبت ” تبلور یابد . از این رو ، به رغم نشان دادن چاقو ، وقوع حادثه به واسطه جراحت ناشی از چاقو بوده که علی به هیچ روی در آن نقشی نداشته است . توسل به واژگان خشک و بی انعطاف حقوق کیفری در مواردی که یک کودک یا نوجوان به ناگاه و ناخواسته در منجلاب بزهکاری و به ویژه قتل گرفتار می شود، جز افزودن خاتمه حیات جوانی دیگر در کنار جوان متوفی، هیچ منفعتی برای جامعه و خانواده مقتول به بار نخواهد آورد ، جز اینکه دردی به خانواده ای دیگر تحمیل کند.
تکلمه : با اینکه تردیدی در دلخراش و غیر قانونی بودن رخدادهای جنایی به ویژه قتل ، برای ما و شما وجود ندارد، اما نوع اتفاق و نحوه ارتکاب با عنایت به شخصیت کودک یا نوجوان مرتکب یا حتی حرفه ای یا اتفاقی و احساسی بودن مرتکب ، خود به نوعی گویای صحت و سقم همان مقاصدی است که همواره با عنوان ادبیات خشک و سخت بودن حقوق کیفری بر ان سخن می رانیم . حال ، آیا بهتر نیست که با تفسیر منطقی به وقایعی اینچنین ، از حیات کودکان و جوانان ” ناخواسته بزهکار” حمایت کنیم ؟